زنانی که شکست را شکست دادند (۲۰)
در قسمت اول، و دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم، و هشتم و نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم و شانزدهم و هفدهم و هجدهم و نوزدهم در مورد افراد زیر توضیح کوتاهی دادهام قره العین، زینب پاشا (ده باشی زینب)، مریم عمید، محترم اسکندری، شوشا عصار، ملکتاج فیروز (نَجمالسلطنه)، توبا آزموده، بیبی مریم بختیاری، صدیقه دولت آبادی، مادام زری لازاریان، لُرتا هایراپتیان تبریزی، فاطمه سیاح، راضیه شعبانی، شمس کسمایی، قدمخیر قلاوند، روشنک نوعدوست، سوسن تسلیمی، پوری سلطانی، شمس الملوک مصاحب، فرح دیبا، معصومه شادمانی، قمرالملوک وزیری، بَدریِ آتابای، توران میرهادی، فاخره صبا، فخرعظمی ارغون، مهشید امیرشاهی، طلعت بصاری، روشنک داریوش، زند دُخت شیرازی، آذر رهنما، تانیا آشوت هاروتونیان، ژانت آفاری، وارتو طریان، نورالهدی منگنه، فرخ رو پارسا، نه نه علی، صدیقه سامی نژاد (روحانگیز)، مریم فیروز، پردیس ثابتی، شهناز آزاد، مهین اسکویی، ایران دَروّدی، ژاله آموزگار، منیر فرمانفرمائیان، قمر آریان، سرور کسمایی، ویدا حاجبی، لیلی افشار، هنگامه (یاشار) مفید، صدیقه سادات رسولی (روشنک)، پوران بازرگان، نسرین معظمی گلپایگانی، نسرین خسروی، لیلیت تریان، هاجر تربیت، معصومه سیحون، پَری بَرکِشلی، مریم میرزاخانی، ژاله کاظمی، مولود عاطفی، پرستو فروهر، سیمین غانم، شکوه ریاضی، طلیعه کامران، ملکه برومند، فاطمه قاضیها، لیلا اسفندیاری، منیر وکیلی، عاطفه گرگین، لیلی متیندفتری، مینو جوان، تاجالسلطنه، خانم موچول - بتول رضایی (پروانه)، سیمین بهبهانی، فرزانه تائیدی، بی بی خانم استرآبادی، فهیمه یمین اسفندیاری (فهیمه اکبر)، فروغ فرخزاد، سیما مافیها، ملکتاج محمدی (ملکه خانم)، پریسا، رزیتا شرف جهان، افتخار خانم، ملوک ضرابی، لیلی امیر ارجمند، روحانگیز، هایده چنگیزیان، دنیا فنیزاده، فریده لاشایی، سیمین شفیقی، پروین اعتصامی، آفت، ستاره فرمانفرماییان، پروانه بهار، گوهر عشقی، سیمین قدیری، نیلوفر بیضایی، اَشرَف المُلوک (فَخرالدوله)، مهوش، سیمین دانشور، پری زنگنه، شیرین عبادی، نگار حاجسیدجوادی، پروین نوری وند، هما ناطق، شهپر، مهناز افخمی شهربانو منصوریان، و نسرین ستوده.
...
در این بخش به چند نفر دیگر اشاره میشود.
در این بخش به چند نفر دیگر اشاره میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماهشرف خانم مستوره کردستانی

...
حکومت اَردَلان حکومت شمال غرب ایران در دوران ملوکالطوایفی است در تاریخ کردها از سلسله امیران محلی که حاکمیت در کردستان جنوبی و بخشی از کردستان شمالی، را به عهده داشتهاند، با عنوان حکام اردلان یاد شدهاست. برگردیم به ماهشرف خانم. پدر وی از خوانین درگزین همدان بود و جد بزرگ آنان از همدان به سنندج مهاجرت نمود و برخی از خویشانشان به سلیمانیه. ماهشرف خانم در خانوادهٔ اهل فرهنگ قادری در سنندج به دنیا آمد و به تحصیل و تربیتش همت گماشتند و بر خلاف سنت دیرین و جاری زمان، او را همسطح با مردان به آموختن علوم متداول زمان تشویق و ترغیب نمودند. ماهشرف خانم شعر هم میگفت و سرودههایی از وی به کردی و فارسی موجود است. میگویند خوشنویس بود و خط نستعلیق را به زیبایی مینوشت. از دادههای متفرقه در باره وی چون برای من اثبات پذیر و مستند نبود، صرفنظر کردم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خورشید بانو ناتوان (۱۲۱۱-۱۲۷۶) از غزلگویان آذربایجانی است که علاوه بر ترکی، به زبان فارسی هم اشعاری سروده است.
...
او را ادامه دهنده راه فضولی (از پایهگذاران سبک هندی) میدانند. خورشید بانو حدود بیست سال، مسؤول اول انجمن ادبی «مجلس انس» بود و از اشعارش استقبال میشد. آغابیگم آغا از همسران فتحعلی شاه قاجار، عمه او بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مصی بیبی -معصومه بیبی گرگین پور
زندهیاد معصومه بیبی از بانوان نامدار ایل قشقایی بود. ایشان همسر حبیبخان گرگینپور از اساتید موسیقی قشقایی، مادر هنرمندان ارجمند (فرود و فرهاد گرگینپور) بود. مصی بیبی، رنجهای زیادی دید، همه چیز را تاب آورد، بزرگ کردن و تربیت کودکان نابینا، و غم از دست دادن دو پسرش فرود و فرهاد کمترینش بود. او واقع از جانش مایه گذاشت. مصی بیبی - معصومه بیبی گرگین پور هم صدای خوشی داشت.
...

...
فرزندان مصی بیبی، مادرزاد، نابینا بودند. خودش گفته از اول نمیدانستم، یا چی بگم نمیخواستم باور کنم که بچههایم نابینا هستند. وقتی به دنیا آمدند که کور نبودند, بعدها این طور شدند. یک بچهی دیگر هم که به دنیا آوردم, او هم فلج شد. خیلی زیبا بود. باور نمیکردم بچههایم نابینا هستند. پریچهر ۸ ساله بود که مدرسه میرفت. میآمد و میگفت من نمیتوانم بخوانم. فرود, فرهاد و پریچهر هر سه تاشون میگفتند ما نمیتوانیم بخوانیم. من یک روز متوجه شدم که پریچهر چشمهایش میلرزید. من طفلک را میزدم و میگفتم تو چرا چشمهایت را این طور میکنی؟ گفت مادر، مگر من چه کار میکنم چشمهایم را؟ گفتم تو چشمهایت را میلرزانی. گفت مادر من نمیکنم, خودش حتمن این طور میشود. وقتی فهمیدم کور هستند، روزگارم سیاه شد. دخترم پریچهر متفرقه میخواند. فرود هم به مدرسه نابینایان میرفت. معلم نابینایان داشت. گفته میشود پرویز یاحقی, انوشیروان روحانی، نورعلی برومند، حبیبالله بدیعی، علی تجویدی و علیاصغر بهاری به فرود درس میدادند. فرود موسیقیدان، نوازندهٔ ویولن و کمانچه بود. همسر او افسانه جهانگیری از خوانندههای مشهور قشقایی است. ترکمن صحرا، هجران، کوراغلو و مجموعه موسیقی قشقایی از آثار اوست. عماد خراسانی, اخوان, رسول پرویزی, صادق چوبک و شجریان به خانه ما رفت و آمد داشتند. اسم فرود برده شد، بیاختیار یاد پسر دیگرم «فرهاد» افتادم. فرود و فرهاد، این دو برادر مکمل یکدیگر در نواندگی بودند و از کودکی با هم پیش پدرشان حبیب به موسیقی آشنا شدند . این دو در بیشتر برنامهها و کنسرتها نیز با هم بودند. یاد معصومه بیبی بخیر. او یکی از تاثیرگذارترین شخصیتها در تاریخ فرهنگ و هنر قشقایی و آخرین بازمانده از خانواده بهمن بیگی بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فخری راستکار

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گوگوش

نیمهٔ گمشدهٔ من، فصل تازه، همسفر، جاده، مرداب، کویر، کوه، اگه بمونی، اگه نمونی، پل، ستاره آی ستاره، من و گنجشکای خونه، لحظهٔ بیداری، در امتداد شب، دو ماهی، دو پنجره، زرتشت، شب سپید و بسیاری دیگر
گوگوش در شمار زیادی فیلم سیمایی هم بازی کرده است. فیل و فنجان در جستجوی تبهکاران ممل آمریکایی در امتداد شب ۱۳۵۶ آسمون بیستاره همسفر جنجال عروسی گدایان ...
دکتر علی شریعتی خیلی به ترانههای گوگوش علاقه داشت و بسیاری از شعرهای خوب ترانههای او را در سلول با خودش زمزمه میکرد. تو اون کوه بلندی که سر تا پا غروره کشیده سر به خورشید غریب و بی عبوره تو تنها تکیه گاهی برای خستگیهام… تو میدونی چه میگم…
در نامهای که سال ۵۲ پیش از دستگیری، به دکتر سیروس سهامی نوشته به شعر «قصه دو ماهی» که گوگوش خوانده و شعر آن از شهیار قنبری است، اشاره میکند.
ما دو تا ماهی بودیم توی دریای کبود - خالی از اشکهای شور از غم بود و نبود
خندهمان موجها را تا ابرها میبرد... گریهمان لبهای دشمن را به خنده میگشود …همیشه نوک میزدیم به حبابهای بزرگ! تا که مرغ ماهی خوار آمد و، جفتم و برد. دلش آتش بگیره دل اون خونه خراب - حالا نوبت منه سایهاش افتاده رو آب! ای خدا یادش نره که یک ماهی این پایین منتظره
نمیخوام تنها باشم ماهی دریا باشم - نمیخوام که پس از این توی قصهها باشم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پری ثمر

خانم پری ثمر همسر امیراشرف آریانپور موسیقیدان ایرانی برادر امیرحسین آریانپور است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نرگس محمدی

این بحث ادامه خواهد داشت
پانویس
- دوستان دانشور و فرهنگورز، در این بحث، به بیش از ۱۵۰ زن اشاره میشود که هر کدام زندگی متفاوتی داشتند و به شیوه خاص خویش با چالشها و مشکلات درافتادند. بدیهیست که همه در یک راستا و از یک قماش نیستند. اینکه نگاه و دیدگاه شماری از آنها حرف و حدیث دارد (که دارد)، یا با آنچه من و شما فکر میکنیم مطابق نیست، دلیل نمیشود که از آنان یاد نشود.
- کسانیکه در این بحث از آنان اسم میبرم کم و بیش شناخته شده هستند، اما دیگرانی هم هستند که از آنان کسی یاد نمیکند اما در شمار شریفترین زنان میهن ما هستند، زنان مچاله شده و رنج دیدهای که قربانی تاریخ مذکر و فقر فرهنگی بوده، به اطاعت خودخواسته و ستم مضاعف، خو کردهاند. باید در فصلی جداگانه از آنان سخن گفت.
- دوستان دانشور و فرهنگورز، در این بحث، به بیش از ۱۵۰ زن اشاره میشود که هر کدام زندگی متفاوتی داشتند و به شیوه خاص خویش با چالشها و مشکلات درافتادند. بدیهیست که همه در یک راستا و از یک قماش نیستند. اینکه نگاه و دیدگاه شماری از آنها حرف و حدیث دارد (که دارد)، یا با آنچه من و شما فکر میکنیم مطابق نیست، دلیل نمیشود که از آنان یاد نشود.
- کسانیکه در این بحث از آنان اسم میبرم کم و بیش شناخته شده هستند، اما دیگرانی هم هستند که از آنان کسی یاد نمیکند اما در شمار شریفترین زنان میهن ما هستند، زنان مچاله شده و رنج دیدهای که قربانی تاریخ مذکر و فقر فرهنگی بوده، به اطاعت خودخواسته و ستم مضاعف، خو کردهاند. باید در فصلی جداگانه از آنان سخن گفت.

░▒▓ همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
...
همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:facebook