سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳ / Tuesday 10th December 2024

 

 

زندان قصر، یک تجربه تاریخی

«زندان قصر جای مخوفی است. دیوارهای عظیم و متعّدد و کریدورهایی که زندان را احاطه کرده در تازه وارد چنین تاثیر می‌گذارد که انگار کسی که به دام این زندان افتاده‌است هیچ وقت‌‌‌‌ رها نمی‌شود». بزرگ علوی، کتاب «پنجاه‌و‌سه نفر»


این بحث به زندان قصر یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین زندان‌های رژیم پیشین و از بناهای قدیمی پایتخت اشاره دارد که در گذر ایام زیر و بَم‌های فراوانی را از سر گذرانده‌است. زندان قصر اینک تعطیل شده و جای آن را باغ موزه قصر گرفته‌است. 

▬ قدمت بنای اصلی زندان قصر به زمان فتحعلی‌شاه برمی‌گردد که وی قصری خارج از تهران - در اراضی خرم‌آباد آن زمان - بنا کرد. (۱۱۷۷ خورشیدی)
▬ این بنا فاقد پنجره‌های بیرونی بود و از این جهت بیشتر از آن که به یک کاخ پادشاهی شبیه باشد به یک قلعه نظامی شباهت داشت.
▬ قصر مزبور در بالای تپه‌ای واقع بود و چهار برج مراقبت در چهار طرف آن قرار داشت. جهانگردانی که در زمان فتحعلی‌شاه به ایران آمده و از تهران گذشته‌اند، از قصر قجر هم نوشته‌اند.
▬ «ماژور ژوبر» در توصیف این قصر گفته بود: قصر قاجار بر فراز تپه‌ای واقع و بنایی است بسیار زیبا و ساخته‌شده با آجر که باغ وسیعی بر آن احاطه دارد. نهر آبی از وسط باغ جاری است که پس از تشکیل حوض‌ها و فواره‌ها در جلگه زیردست گم می‌شود. آبی گوارا و خنک. از همین جا، اصطلاح آب خنک‌خوردن میان اهالی تهران دهان به دهان گشت و به‌تدریج در همه جای ایران جا افتاد. یکی دیگر از جهانگردان که به توصیف این قصر پرداخت «جیمز موریه» بود که این قصر را یکی از دو عمارت ییلاقی سلطنتی مشهور تهران برشمرده‌است.
▬ بنای مزبور در زمان محمدشاه کم‌کم اهمیت خود را از دست داد و شاه ترجیح داد، بنایی اختصاصی برای خودش در دامنه‌های البرز بنا کند. این قصر در دوران ناصرالدین شاه به مرکزی نظامی تبدیل شد. و فوج قزاق اردوی سالیانه خود را در محوطه آن برپا می‌کردند. زمان مظفرالدین شاه، باغ قصر به دست اداره ژاندارمری افتاد.
▬ اسفند سال ۱۲۸۴ شمسی که مصادف با ماه مُحرّم بود، حول و حوش روز عاشورا باران سیل آسایی در تهران درگرفت و قصر شاه (قصر قجر) آسیب فراوان دید. 
▬ در زمان محمدعلی شاه کارکرد نظامی قصر پُررنگ‌تر شد. بریگاد قزاق تابستان‌ها برای هواخوری و فرار از گرما به آنجا می‌رفت. قصر مزبور بعدها پایگاه نظامی حکومت برای حمله به مشروطه‌خواهان شد.
▬ در زمان ریاست سوئدی‌ها بر شهربانی تهران، زندان نظمیّه در محل اداره شهربانی (بخشی از وزارت امور خارجه فعلی) در میدان توپخانه قرار داشت. این زندان مرکّب از دو یا سه اتاق کوچک معروف به حبس نمره یک و چند اتاق و یک زیرزمین برای زندانیان عمومی بود. اما سقف ساختمان نظمیّه با توپ ویران شد و زندانیانی که در ساختمان بَلدّیه محصور بودند، آزاد شدند و عملاً آن زندان از بین رفت. 
▬ با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ عده‌ای از بازداشت‌شدگان را به محل قصر بردند. با قدرت‌گیری رضاشاه، سرتیپ درگاهی، رئیس نظمیه تقاضای یک محل وسیع برای ایجاد زندان تهران را نمود. محلی که برای این کار در نظر گرفته شد قصر قاجار که محوطه‌اش وسیع بود و ساختمان‌هایش بلااستفاده، محل مناسبی برای بنای زندان تشخیص داده شد (سال ۱۳۰۸)
▬ بنای مزبور در اختیار سرتیپ درگاهی رئیس نظمیه قرار گرفت تا پس از بازسازی تبدیل به زندان شود. اینجا بود که پای نیکلای مارکف معمار صاحب نام روس به قصر قجری باز شد. (مارکف کیست؟)
▬ مارکف در جنگ جهانی اول در ارتش روسیه نیرویی داوطلب بود و چندی هم با عنوان آجودان فرماندهی بریگاد قزاق در ایران خدمت کرد. او پس از انقلاب روسیه، ایران را برای اقامت برگزید. مارکف سبک منحصر به فردی داشت که تلفیقی بود از فرهنگ مدرن، غربی و ایرانی که متناسب و منطبق با نیازهای عصر جدید کشورمان بود.
▬ ساختمان دبیرستان البرز، اداره پست و تلگراف تهران، مدرسه ژاندارک، دانشسرای عالی، شهرداری قدیم تهران، کارخانه قند ورامین، مدرسه جدید دارالفنون، خانه پروفسور عدل، دبیرستان انوشیروان دادگر، مسجد امین‌الدوله، کارخانه سیمان تهران، سفارت ایتالیا، کلیسای حضرت مریم، ساختمان سینگر، عمارت مشیرالدوله، ورزشگاه امجدیه و زندان قصر از جمله آثار نیکلای مارکف به شمار می‌رود.
...
▬ زندانی که مارکف در قصر بر پا کرد، ۱۹۲ اتاق داشت، که ۹۶ اتاق آن پنج نفری و مابقی یک نفری بود. علاوه بر آن در قسمت مریض‌خانه [شفاخانه] شش اتاق شش نفری و شش اتاق یک نفری برای زندانیان بیمار ساخته شده بود. او در مجموعه زندان قصر مانند سایر پروژه‌های خود، طراحی صنعتی شهری را با ویژگی‌های سنتی ایرانی ترکیب کرد. این زندان در سال ۱۳۰۸ افتتاح شد و به اولین بازداشتگاه متمرکز و مدرن کشور بَدَل شد.
▬ شگفتا، اولین کسی که به زندان قصر افتاد، خود سرتیپ درگاهی بود. او تنها دو روز پس از افتتاح ساختمان به دستور رضاشاه زندانی شد، وی پس از چندی به حبس خانگی رفت و دیگر رنگ هیچ مقام و منصبی را ندید. 
▬ پس از سرتیپ درگاهی افراد زیادی به اتهام سیاسی روانه قصر شدند. قوام السلطنه، عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار قدرتمند رضاشاه، بزرگ علوی، فرخی یزدی، یوسف افتخاری، سید جعفر پیشه‌وری، صولت‌الدوله، گروه ۵۳ نفر (دکتر تقی ارانی، خلیل ملکی، انور خامه ای...) و خیلی‌های دیگر...
...
▬ زندان قصر در دهه ۳۰ از لحاظ خدمات فقیر و ابتدایی بود. آب نوشیدنی، حمام، امکانات درمانی قابل قبول، وسایل روشنایی و خنک‌کننده و حرارتی آن بسیار ناچیز بود. گفته می‌شود در تابستان آب حوض را می‌جوشاندند، در کوزه می‌ریختند و در جایی می‌گذاشتند تا خنک شود.
▬ آنزمان، زندان قصر از ۴ بند و ۳ حیاط تشکیل می‌شد. زندان شماره یک، ۹ بخش بزرگ داشت و زندان شماره ۳ نیز چسبیده به آن بود. 
▬ بعدها اسم زندان قصر را «ندامتگاه مرکزی» گذاشتند و ساختمان‌های متعدّدی به مجموعه آن اضافه شد از آن جمله ساختمان زندان شماره ۲ موسوّم به بند زندان سیاسی که به ابتکار تیمسار رزم آرا نوسازی شد و توسعه یافت.
▬ در هر سلّول یک یا دو نفر بیشتر نبودند، امّا چند سال بعد در هر سلّول سه و گاهی چهار نفر را جای دادند، جز دو سلّول که فقط یک زندانی داشت. در یکی از آن‌ها فرخّی یزدی شاعر پرآوازه ایران بود و در دیگری «حبیب الله رشیدیان» پدر رشیدیان‌های معروف.
...
▬ پیغام‌­های بین سید ضیاءالدین طباطبایی و سفارت انگلیس به وسیله حبیب­‌الله رشیدیان رّد و بدل می‌­شد. رضاشاه او را زاغ سیاه می‌زد و وقتی به سلطنت رسید به زندانش انداخت. سفارت انگلیس رسما برای آزادی حبیب­‌الله رشیدیان اقدام کرد اما رضاشاه توجّه نکرد و زندانی‌شدن وی تا پایان سلطنت رضاشاه طول کشید.
▬ تیمورتاش را نیز ابتدا در همین بند زندانی کردند، منتها برای اینکه از زندانیان دیگر جدا باشد چهار اتاق ته این بند را با دیواری از بقیّه جدا نمودند. در آن چهار اتاقی که جدا کرده بودند نخست تیمورتاش و سپس سردار اسعد را کشتند. (جعفرقلی‌خان بختیاری فرزند حاج‌علیقلی‌خان بختیاری ملقب به سردار اسعد از رؤسای بختیاری)
▬ فرخّی در همین زندان قصر جان خود را از دست داد. او به صراحت از سرنگونی نظام دیکتاتوری حرف می‌زد. گویا در سلّول خودش نوشته بود:
هرگز دل ما ز خصم در بیم نشد
در بیم ز صاحبان دیهیم نشد
ای جان به فدای آنکه پیش دشمن
تسلیم نمود جان و تسلیم نشد.
▬ بخش سیاسی زندان قصر در سال‌های بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شلوغ شد و بسیاری از مبارزین در آنجا محبوس بودند.
...
▬ در زندان قصر افسرانی چون «سرتیپ اصغر کورنگی» هم خدمت می‌کردند که با زورگویی میانه‌ نداشتند. 
▬ زندان قصر بعد از انقلاب محل حبس و محاکمه تعدادی از مسوولان رژیم سابق بود. از زندانیان معروف پس از انقلاب می‌توان به «امیر عباس هویدا»، «سرهنگ منصور زمانی»، «سرگرد بیژن یحیائی» (داماد سرهنگ محررّی)، «سرگرد شعله‌ور»، «سروان قاسم ژیان پناه» و... اشاره نمود که همه اعدام شدند. «عطاالله شهری مقدّم» مأمور ساواک هم در قصر خودکشی کرد.
▬ سال ۱۳۸۲ فاتحه این زندان تاریخی خوانده شد و گفتند به دلیل حضور آن در میانه شهر و بافت قدیمی و فرسوده آن، بد نیست تبدیل به مکانی تجاری با برج‌های عظیم شود. ‌امّا دست آخر به باغ - موزه تبدیل شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فرار از زندان قصر
▬ گفته شده «توماس ادوارد لورنس‌» [لورنس عربستان‌] که به دلیل ماجراجویی‌هایش، سال‌ها سوژه داغ مطبوعات بود، مخفیانه از عربستان به ایران هم می‌آید و پس از دستگیری به زندان قصر می‌افتد. لورنس اسفند ۱۳۰۹ مدّت کوتاهی پس از زندانی شدن از زندان قصر فراری داده می‌شود. در زمینه‌ ورود او به کشور ما در آرشیو سازمان اسناد ملّی ایران ۱۸ سند وجود دارد. اوّلین سندی که دوازدهم دی ۱۳۰۸ نوشته شده، گزارش‌ محرمانه «علی منصور» استاندار آذربایجان به وزارت‌ داخله است.
▬ جدا از فرار «لورنس عربستان» از زندان قصر، تا پیش از انقلاب بزرگ‌ترین و معروف‌ترین مورد فرار از قصر، که رضا شاه و سپهبد امیراحمدی را هم به واکنش انداخت، مربوط به «سید فرهاد نوایی» است. در برخی اسناد شهرت او «نامی» نوشته شده که غلط است. سید فرهاد از اهالی روستای سُه (soh) از توابع شهرستان برخوار و میمه بود و پیش‌تر در امنّیه (ژاندارمری) قم خدمت می‌کرد. او بعد از آنکه «علی تجره‌ای» یکی از یاغیان بی‌رحم گلپایگان را که در شهرهای دیگر نیز مردم از اذیّت و آزارش در امان نبودند سر جای خود نشاند، بر سر زبان‌ها افتاد.
▬ فرار رهبران حزب توده از زندان قصر (۲۴ آدر ۱۳۲۹) هم پُر سر و صدا بود. ده تن از اعضای زندانی حزب توده و از جمله اعضای هیئت اجرائیه حزب که در پی فشار خانواده‌های زندانیان از زندان‌های مختلف کشور به قصر انتقال یافته بودند از زندان قصر فرار کردند. 
▬ خسرو روزبه، مهندس علی عُلوی، دکتر حسین جودت، دکتر مرتضی یزدی، محمود بقراطی، اکبر شاندرمنی، صمد حکیمی، عبدالحسین نوشین، احمد قاسمی و نورالدین کیانوری. خسرو روزبه و مهندس علوی چند سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تیرباران شدند. دکتر حسین جودت در اسیرکشی سال ۶۷ به دار کشیده شد. محمود بقراطی، اکبر شاندرمنی، صمد حکیمی، عبدالحسین نوشین، احمد قاسمی در خارج از کشور درگذشتند و کیانوری هم بعد از سالها زندان در جمهوری اسلامی، در حبس خانگی به سر می‌برد و ۲۶ آبان سال ۱۳۷۸ در تهران درگذشت.
▬ در فرار ده نفر فوق، افراد زیر دست داشتند: ستوان یکم منوچهر مختاری گلپایگانی، سروان محقق زاده، سرهنگ مبشری، ستوان مرزبان (همه بعد از کودتا تیرباران شدند)، ستوان یکم حسین قبادی (در رژیم شاه، پس از بازگشت از شوروی اعدام شد)، ستوان یکم رفعت محمدزاده (اخگر) که بعد از انقلاب تیرباران شد، فریدون واثق (در اواخر دهه ۳۰ به بیماری سرطان دچار شد و فوت کرد)، دکتر غلامحسین فروتن (سال ۱۳۷۸ در آلمان فوت کرد) و ستوان یکم خسرو بوریا، دکتر انواری و دکتر خیر محمدی.
گفته می‌شود فرار آلوارو کونهال Álvaro Cunhal و نه تن دیگر از رهبران حزب کمونیست پرتقال از زندان Peniche در سال ۱۹۶۰، با الهام از فرار رهبران حزب توده ایران از زندان شاه صورت گرفته‌است.
▬ گویا فردی به نام «شیخ‌زاده» اهل آذَرْشَهْرْ (توفارقان یا دِهْخوارْقانْ) هم از زندان قصر فرار کرده که تاریخ دقیق آنرا نمی‌دانم. در زندان قصر شنیدم شیخ‌زاده از دوستان «طیّب رضایی» بوده‌است.
▬ نمونه دیگر تلاش یاران «بیژن جزنی» (سعید کلانتری، محمد چوپانزاده، عزیز سرمدی و عباس سورکی) برای فرار از زندان قصر است که در سال ۱۳۴۸ انجام شد امّا به نتیجه نرسید.
▬ مورد دیگر فرار «اشرف دهقانی» در فروردین سال ۱۳۵۲ از زندان قصر است که به کمک مجاهدین و امثال معصومه شادمانی صورت گرفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
«لیگود» و «شیاپرون» و «شنایدر» در زندان قصر
▬ ۲۲ بهمن سال ۵۷ مقارن با اعلامیه بیطرفی ارتش، گروهی که به دروغ خود را هوادار آزادی زندانیان سیاسی جا می‌زدند، با مردمی که برای آزادی زندانیان سیاسی تلاش می‌کردند، همراه شدند و به زندان قصر حمله برده و سه آمریکائی را آزاد کردند.
▬ چند روز بعد از این ماجرا مدیر موسسّه آمریکایی «الکترونیک داتا سیستمز» (Electronic Data Systems (EDS در یک مصاحبه اعلام کرد که برای بسیج و تحریک جمعیّت جهت حمله به زندان قصر (که دو نفر از کارمندان این موسّسه در آنجا زندانی بودند) پول خرج کرده‌ایم، به عدّه‌ای پول داده‌ایم. این مصاحبه در دالاس با حضور آمریکائی‌های آزاد شده، انجام شد.
▬ گویا یک واحد کماندوئی ۱۵ نفره با دوستان خودشان در تهران برای حمله به زندان قصر آماده می‌شوند. آن‌ها در‌‌‌ همان روزهای پرآشوب انقلاب قاطی جمعیت شده و با شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، به زندان قصر حمله می‌کنند که در نتیجه آن ۳ نفر آمریکایی «ماری الن شنایدر»، «لیگود» و «شیاپرون» جیم می‌شوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
▬ زندان قصرگنجینه‌ای از رشادت‌ها و خاطرات تلخ و شیرین مردان و زنان مبارزی است که بهترین سال‌های عمرشان را برای رسیدن به اهدافی متعالی پشت میله‌های آن سپری کردند. 
▄ ▄ ▄ ▄▄▄ ▄▄▄ ▄▄▄ ▄ ▄ ▄▄ ▄ ▄ ▄▄▄ ▄▄▄ ▄▄▄ ▄ 
این مقاله در «آوای تبعید شماره ۳۱» درج شده است.
 
 

░▒▓ همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است: 
...
همنشین بهار 

 

زندان اوين يادآور تلخ‌ترين يادمانها است و بخش بزرگی از مردم رابطه عاطفی شدیدی با آن دارند. بنای اولیه اوین در زمان رضا‌شاه ساخته شد. بخشی از آن که امروزه بند ۳۲۵ را تشکیل می‌دهد، پیش‌تر ساختمانی ویلایی بود با درخت‌هایی سر به فلک کشیده و حوضی در میان آن و این بخش ویلایی جز مدتی کوتاه به‌عنوان زندان استفاده نمی‌شد. اين قسمت به «اوین قدیم» مشهور بود، اما زندان اوین به مفهوم امروزی آن، که تحت حکومت محمدرضاشاه در دهه ۵۰ خورشیدی افتتاح شد، مرکب از بندهای ‌چهارگانه، ساختمان ۲۰۹، بهداری، آشپزخانه، ساختمان‌های اداری، سالن ‌ورزش، استخر سرپوشیده، سالن ‌تیراندازی، پمپ بنزین و... بود. در اين دوران، بندهای چهارگانه و ۲۰۹ در کنار سلول‌های انفرادی ۳۱۱ و ۳۲۵، تنها محل نگهداری زندانیان سیاسی بود.
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
در انقلاب ۵۷ مردم با چشم‌هایی نگران اخبار مربوط به تحولات اوین را دنبال می‌کردند و شایعات پیرامون این زندان تا روزها و هفته‌های پس از فروپاشی نظام سلطنتیادامه داشت. در دوران انقلاب باز شدن درهای زندان اوين نويد پايان ديکتاتوری را می‌داد، اما نظامی که از پی آن آمد یکی از مخوف‌ترین نظام‌های سیاسی قرن بیستم را در ایران حاکم کرد. جمهوری اسلامی نه تنها زندان اوين را بازگشود، بلکه ساختمانش را بر پايه برنامه‌های سرکوبگرانه‌اش توسعه بسیار داد. در دهه ۶۰، علاوه بر بنا های پیشین، ساختمان اداری شمال اوین را با تغییراتی جزیی به دو مجموعه سه طبقه که محل نگهداری زندانیان سیاسی بود تبدیل کردند و آن را «آموزشگاه» نامیدند. به‌علاوه با بیگاری از زندانیان نوجوان و «توابان» زندان و کارگرانی که از فیلترهای مختلف عبور داده می‌شدند، مجموعه‌ای چهار طبقه در شمال اوین ساختند که متشکل از سلول‌های انفرادی بود و آن را «آسایشگاه» نامیدند و در هر یک از بندها و اتاق‌ها و سلول‌ها چندین برابر ظرفیت زندانی جای دادند. افزون بر این، سالن ورزش و استخر سرپوشیده مورد استفاده کارکنان زندان و ساواک را به حسینیه و کارگاه خیاطی زندان تبدیل کردند...
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
در دهه ۶۰ ساختمان دادستانی اوین و زیرزمین ۲۰۹ محل شکنجه‌ بود. سال‌های ۶۰ و ۶۱، تپه‌‌های اوین محل تیرباران هزاران زندانی سیاسی شد. بخشی از این تپه‌ها را که محل اعدام زندانیان سیاسی بود، در شهریور ۶۱ به دستور لاجوردی به باغچه تبدیل کردند. برای این کار نوجوانانی که در «جهاد اوین» کار می‌کردند به محل برده شدند. چند روز طول کشید تا کفش‌ها و دمپایی‌های خشک‌‌شده اعدامی‌ها را که روی هم تلنبار شده بود، بار کمپرسی کردند. با آن که مدتی بود که در آن محل اعدامی صورت نمی‌گرفت، اما خاکش همچنان خون‌آلود بود و خیس. به دستور لاجوردی به عمق ۳۰ سانتی‌متر، زمین کنده شد و خاک خونی آن کنار دیوار جای دمپایی‌ها ریخته شد تا خشک و سپس سرند شوند. بدین ترتیب قتلگاه زندانیان سیاسی را کرت‌بندی کرده و در آن گل و گیاه و صیفی‌جات کاشتند. جاده اوین دایره‌وار از پشت بندها به سمت بالا می‌رود؛ جایی که یک بیشه کوچک است و یک ویلای سه اتاقه. بالاتر که می‌رویم یک دیوار بتونی بزرگ کشیده شده که از بیرون زندان دیده می‌شود. این دیوار بتونی بین دو تپه است. آنجا یک تونل بزرگ قرار دارد با دری کشویی. گفته می‌شود زاغه مهمات اوین آنجا است. سمت چپ پایین این زاغه، سالن تمرین تیراندازی است‌. اعدام های بعدی جلوی این سالن انجام می‌شد. جنازه‌ها را روزها در آن‌جا رها می‌کردند تا خون بدنشان برود. این امر موجب شده بود که گربه‌های بهداری اوین به جسد‌ها حمله‌ور شوند تا جایی که بیم هاری آن‌ها می‌رفت.
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
در رابطه با زندان اوین، حافظه جمعی مردم به روشنی رويدادهای خونباری را ثبت کرده است. هولناک‌ترين آن اسیرکشی در تابستان ۶۷ است. در آن ایام ابتدا پارکینگ مقابل ساختمان دادستانی اوین و سپس زیر زمین ۲۰۹ تبدیل به قتلگاه زندانیان سیاسی شد و حدود هزار زندانی به بی‌رحمانه‌ترین شکل در این دو محل به دار آویخته شدند. شایان ذکر است که اوین از شمال و غرب با تپه‌ها و کوه‌های بلند محصور شده است.
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
از اتوبان چمران که به سمت شمال بریم، اگر به تپه‌های روبه‌رو نگاه کنیم، نمایی محو از یک دیوار ممتد و دوار روی تپه‌ها می‌بینیم. این دیوار همان حفاظ امنیتی زندان اوین است و ساختمان اصلی زندان و بندهای مختلف در مرکزیت این دیوار مرتفع واقع شده است.
 
...
 
 زِندانِ اِوین در شمالِ استان تهران در شهرستان شمیرانات در محلهٔ اوین قرار دارد. یکی از معماران زندان مزبور امیر نصرت منقح بود و ساخت و ساز آن از دههٔ ۱۳۴۰ در زمینی به مساحت ۴۰ هکتار آغاز و در سال ۱۳۵۰ افتتاح شد. زمینی که در آن زندان اوین ساخته شد، سابقاً خانهٔ سید ضیاءالدین طباطبایی بود. پیش از انقلاب، اوین توسط ساواک اداره می‌شد. مسن‌ترین زندانی اوین سرتیپ علی اکبر درخشانی بود که اوایل فروردین ۱۳۵۷ در سن ۸۲ سالگی توسط ساواک دستگیر شد شب هفتم فروردین و همان شب در زندان اوین درگذشت. وی بنوعی با پرونده سرلشگر مقربی مرتبط بود.

 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook