سه شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ / Tuesday 15th October 2024

 

 

تاریخ جهان دادگاه جهان است
پیمان مولوتوف ـ ریبن‌تروپ Molotov–Ribbentrop Pact

 
لطفاً از فایل صوتی زیر استفاده کنید:

سلام بر شما خانمها و آقایان محترم؛ دوستان عزیز و اهل تمیز، بعد از ویدئوی قتلعام کاتین (کشتار روشنفکران و افسران لهستانی در جنگ جهانی دوم سال ۱۹۴۰) ضروری دیدم به 
به پیمان عدم تعرض Non-aggression pact هیتلر ـ استالین یا «پیمان مولوتوف ـ ریبن‌تروپ» Molotov–Ribbentrop Pact / Договор о ненападении بپردازم که ۲۳ آگوست سال ۱۹۳۹ بین آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی منعقد شد. پیمان عدم تعرض به پیمان بین دو یا چند کشور گفته می‌شود که در آن طرفین معاهده متعهد می‌شوند در عملیات‌ نظامی علیه یکدیگر شرکت نکنند. اینگونه معاهدات در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ معمول بودند ولی بعد از جنگ جهانی دوم استفاده از آن‌ها کاهش یافت. نمونهٔ این معاهدات پیمان مولوتوف-روبین‌تروپ است. که در سال ۱۹۳۹ بین شوروی و آلمان نازی امضا شد و در سال ۱۹۴۱ با حملهٔ آلمان به شوروی در عملیات بارباروسا زیر پا گذاشته شد. اگرچه نام رسمی این توافق، پیمان عدم تجاوز و بی‌طرفی بود اما در یکی از بند‌های آن قرار شد لتونی، استونی و فنلاند در اختیار اتحاد جماهیر شوروی قرار گیرند و چندی بعد لیتوانی هم به آنها اضافه شد. لهستان قرار بود تجزیه شود و بخشی از رومانی هم به شوروی سپرده شود.
...
پیمان مزبور را وزیر امور خارجه‌ آلمان نازی (یوآخیم فون ریبن‌تروپ) و کمیسر خلق برای امور خارجه اتحاد شوروی (ویاچسلاو مولوتوف) با حضور استالین و گراف فون شولنبورگ، سفیر آلمان در مسکو امضا کردند. 
تا همین اواخر کمتر کسی از چند و چون پیمان فوق خبر دقیق داشت. واقعش تاریخ‌نگاران شوروی در دوران استالین، خروشچف، برژنف و چرننکو، مردم را در جریان کامل زد و بند مزبور قرار ندادند و از نقش آن در حمله آلمان به شوروی راززدایی نشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
صورتجلسه‌ الحاقی فوق سری
پیمان مولوتوف ـ ریبن‌تروپ هفت بند دارد و در مهم‌ترین آن‌ها تصریح شده دو کشور از پیمان‌های نظامی علیه هم پشتیبانی نکرده، به یکدیگر حمله نخواهند کرد و در صورت بروز جنگ میان یکی از این دو کشور با کشور ثالث، بیطرف خواهند ماند. قرارداد بویژه اطمینان می‌داد که آلمان از ژاپن در جنگ اعلام نشده علیه اتحاد جماهیر شوروی در امتداد مرز منچوری، مغولستان پشتیبانی نمی‌کند.
ولی موضوع که به همین جا ختم نمی‌شد.
این پیمان دارای یک صورتجلسه‌ الحاقی فوق سرّی نیز بود که شرق اروپا را در صورت تغییر جغرافیای سیاسی این منطقه به مناطق تحت نفوذ آلمان و شوروی تقسیم می‌کرد.
...
پس از این توافق، آلمان با اطمینان از جانب شوروی، حمله خود را به لهستان آغاز نمود و شوروی سرحدات خود را به سمت مغرب جلو برد و در ژوئن ۱۹۴۰ استونی و لیتوانی و لتونی را ضبط کرد.
پیمان مزبور دورنمای بازپس‌گرفتن سرزمین‌هایی چون فنلاند، اوکراین، مولداوی و لهستان شرقی را هم (که عموماً اکراینی‌ها و بلاروس‌ها در آن زندگی می‌کردند) در مقابل رهبر کرملین گشود.
...
ظاهراً قرار بر این بود که آلمان و شوروی به مدت ده سال به خاک یکدیگر تجاوز نکنند اما دو سال بعد هیتلر که به زیاده‌روی و دست‌اندازی شوروی به این یا آن منطقه معترض بود، دبّه در آورد و با حمله به آن کشور در ژوئن ۱۹۴۱ زیر قرارداد زد و عملاً آن را نقض نمود.
...
پیمان مولوتوف ـ ریبن‌تروپ نه تنها به هیتلر در اهداف جنگی‌اش کمک زیادی کرد، به ایجاد سردرگمی و تضعیف روحیه بین کمونیست‌های پاک و صادق هم انجامید که سال‌ها به حق هیتلر را به عنوان دشمن جنبش کارگری و تهدیدی برای صلح جهانی، محکوم کرده بودند.
برای روشنفکران چپ، چرخش به راست در سیاست خارجی اتحاد شوروی بسیار سخت و سنگین بود و این پرسش جدی را پیش می‌کشید که آیا واقعاً آدولف هیتلر به متحد استالین تبدیل شده است؟ آیا چنین چیزی ممکن است؟
...
پیمان مولوتوف ـ ریبن‌تروپ اگر در آغاز به عنوان ضرورتی تاریخی برای جلوگیری از بروز جنگ علیه میهن سوسیالیستی کارگران توجیه می‌شد، ولی تنظیم رابطه شوروی با کشورهای کوچک و بی‌دفاع شرق اروپا و تلاش برای تصاحب آنها هیچ توضیحی نداشت.
حتی اگر بپذیریم که امضای آن قرارداد را نباید خارج از متن تاریخی‌اش و هدفی که برای شکست فاشیسم و برهم زدن دسیسه‌های امپریالیستها ایفا می‌کرد مطرح نمود، باز تنظیم رابطه شوروی با کشورهای کوچک و بی‌دفاع شرق اروپا و تلاش برای تصاحب آنها توجیهی ندارد مگر اینکه ادعا کنیم پیمان مزبور اصلا و ابدا فاقد صورتجلسه‌ الحاقی فوق سری بوده و آنچه روی داد من درآوردی، دروغ و توطئه امپریالیسم است!
...
گفته می‌شود پس از امضای پیمان عدم تجاوز، شماری از کمونیست‌های آلمانی پناهنده به شوروی، به پلیس مخفی رژیم نازی (گشتاپو) تحویل داده شدند. همچنین شمار زیادی از کمونیست‌های کشورهای گوناگون که در آن سال‌ها در شوروی زندگی می‌کردند و از استقلال رأی نسبی برخوردار بودند در «پاکسازی»های استالینی جان خود را از دست دادند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
کریدور لهستان Polish Corridor
برای فهم بهتر توافق هیتلر – استالین خوب است کمی به عقب برگردیم.
پس از روی کار آمدن دولت نازی در آلمان، منطقه گدانسک (دانتزیگ) «شهر آزاد»ی که لهستان اداره می‌کرد و دارای اکثریتی آلمانی بود، مسئله‌ساز شد.
هیتلر مدعی نظارت آلمان بر گدانسگ بود و این دخالت، لهستانی‌ها را کلافه کرد. لهستان همچنین به‌رغم فشارهای فزاینده‌ آلمان ‌پیشنهاد هیتلر را برای لشگرکشی مشترک برای اشغال اوکراین نمی‌پذیرفت.
با شروع تظاهرات ضد نازی در ورشو و به بن‌بست رسیدن مذاکرات، از سوی آلمان، هیتلر یک طرفه پیمان حسن همجواری را که در سال ۱۹۳۴با دولت لهستان بسته بود، به هم زد.
...
موضوع نزاع، ظاهراً کریدور لهستان بود. نوار ارضی باریکی که به آن کشور امکان دسترسی به دریا را می‌داد و پروس شرقی را از بقیه آلمان جدا می‌کرد. این کریدور دریایی پس از جنگ جهانی اول و بر اساس معاهده ورسای به لهستان واگذار شده بود.
باوجود فشار فزاینده از جانب هیتلر که خواهان این نوار مرزی بود، لهستانی‌ها کوتاه نیامدند و به نازی‌ها اطلاع دادند که هر تلاشی برای تصرف منطقه گدانسک (دانتزیگ) به درگیری خواهد انجامید.
ضمانت‌نامه‌ بریتانیا و فرانسه برای دفاع از استقلال لهستان در تاریخ ۳۱ مارس ۱۹۳۹، هشداری به هیتلر بود که این دو قدرت حمله‌ نظامی به خاک لهستان را تجاوزی به منافع خود ارزیابی خواهند کرد.
از آنجا که لهستان به لحاظ جغرافیایی از متحدان غربی‌اش فاصله داشت، کمک مستقیم نظامی به آن آسان نبود. با این‌حال چمبرلین نخست وزیر بریتانیا به هیتلر هشدار می‌داد که بریتانیا، با پشتیبانی فرانسه، برای نجات لهستان بیکار نخواهند نشست.
نقشه جنگی هیتلر این بود که ابتدا لهستان را از پادرآورَد، سپس سربازانش را به سوی غرب حرکت داده، به فرانسه حمله کند و قدم به قدم پیش برود...

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
نیاز آلمان به مواد خام استراتژیک و جنگی شوروی
جلو تر (سال ۱۹۳۵) بین فرانسه و شوروی پیمان کمک متقابل امضا شده بود و مقامات شوروی مستقیم و غیرمستقیم به آلمان گوشزد می‌کردند چنانچه در انعقاد یک پیمان سیاسی با ما پا پیش نگذارید ممکنست قرارداد با انگلیس هم در دستور کار قرار گیرد.
بهار ۱۹۳۹ مولوتوف، وزیر خارجه شوروی، در یک سخنرانی به متفقین غربی گفت که آن‌ها باید مذاکرات با ما را آغاز کنند وگرنه ممکن است نوعی توافق بین روسیه و آلمان صورت بگیرد.
پیشنهاد شوروی با بی توجهی روبرو شد، از همین رو اواسط ژوئن ۱۹۳۹ سفیر شوروی در برلین اعلام کرد که اگر آلمان تضمین کند که به شوروی حمله نمی‌کند یا با این کشور یک پیمان عدم تجاوز امضا نماید، شوروی از نزدیکی به بریتانیا خودداری خواهد کرد.
...
هیتلر نیازمند و خواستار مواد خام استراتژیک و جنگی اتحاد شوروی بود و آن کشور نیز بر ضرورت انعقاد یک پیمان سیاسی با آلمان پای می‌فشرد.
بیستم ماه مه ۱۹۳۹ سفیر آلمان در مسکو به مولوتوف پیشنهاد کرد که مذاکرات اقتصادی بین دو کشور صورت گیرد اما مولوتوف اندیشه انعقاد پیمان سیاسی را به عنوان شرط مقدماتی جهت انعقاد موافقتنامه اقتصادی مطرح کرد.
در آلمان گفته می‌شد که سخن مولوتوف، بازی سیاسی نیست و نشانه‌ای جدی از دگرگونی در سیاست خارجی شوروی به سود و در جهت «دول محور» است.
...
هیتلر نیاز به قرارداد عدم تجاوز با روسیه داشت تا از امکان یک جنگ دو جبهه‌ای، یعنی نبرد با فرانسوی‌ها و بریتانیایی‌ها در غرب و روس‌ها در شرق، که آلمان را در وسط گیر می‌انداخت، جلوگیری کند. با امضای قرارداد مجبور نمی‌شد در دو جبهه بجنگد.
استالین هم دستش در اروپای شرقی باز می‌شد، تا با شروع جنگ، چندین منطقه را که روسیه در پایان جنگ جهانی اول از دست داده بود، به روسیه ملحق سازد.
...
خلاصه کلام، ریبن‌تروپ، وزیر خارجه آلمان نازی، در ماه اوت ۱۹۳۹ به مسکو رفت تا به قراداد، مُهر تایید بزند. وی در مراسمی در کرملین، که خود استالین هم حضور داشت، در این مورد وارد گفتگو شد و کار را یکسره کرد.
به نظر می‌رسد برای هر دو طرف قرارداد روشن بود که آن به اصطلاح توافق (پیمان مولوتوف - ریبن‌تروپ) دیری نمی‌پاید و کار به جنگ خواهد کشید.
بعد از امضای قرارداد هر دو طرف، برای جنگ در تقدیر، آماده سازی می‌کردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
«بارباروسا» Barbarossa و حمله به شوروی
یک هفته پس از امضای پیمان مورد بحث (اول سپتامبر ۱۹۳۹) آلمان از سوی غرب لهستان به آن کشور حمله کرد و شوروی نیز، هفدهم سپتامبر، از سوی شرق نیروهای خود را وارد لهستان کرد. جنگی که پیشمرگ آن لهستان بود و در نبردی نابرابر به ویرانه مبدل شد.
کم کم جنگ جهانی دوم که The Katyn massacre قتلعام کاتین (اعدام افسران لهستانی) هم به آن ربط دارد، کلید خورد.

قرارداد عدم تجاوز بین آلمان و شوروی دست هیتلر را برای حمله به غرب باز گذاشت و در ضمن مواد خام ضروری را که در جنگ برای آلمان اهمیتی حیاتی داشت، تأمین می‌کرد.
طبق پیمان مزبور قرار شد اتحاد شوروی به آلمان، غله، چوب، نفت، پلاتین و فسفات و...که سخت بدان نیاز داشت صادر کند. شوروی متعهد شد با ایجاد تسهیلات ترانزیتی مواد خام مورد نیاز آلمان را به آن کشور تحویل دهد و آن کشور را از دشواری‌ها و تنگنا‌هایی که به سبب محاصره انگلستان دچار شده بود، رهایی بخشد.
...
ژوئن ۱۹۴۱ وقتی هیتلر طبق برنامهٔ محرمانه‌ای با رمز «بارباروسا» (Barbarossa) به شوروی حمله کرد، بنزین و سوخت تانک ها و هواپیماهایش که در جبهه‌ای بسیار وسیع خاک آن کشور را بمباران و گلوله باران کردند، از خود شوروی تأمین شد و در زیر پوشش همین تانکها پیاده نظام که نان‌شان از گندم روسیه و اکرائین بود به اتحاد شوروی حمله کردند.
روسیه تا سال ۱۹۴۰، ۹۰۰ هزار تن روغن معدنی، ۱۰۰ تن آهن ‌پاره، ۵۰۰ هزار تن سنگِ آهن به همراه مقادیر عظیم سایر منابع معدنی به آلمان داده بود.
بدون تامین سوخت و مواد خام و غذا برای آلمان دست زدن به جنگ بدون اندیشیدن به پیامدهای آن و از جمله محاصره‌ی دریایی توسط بریتانیا، ممکن نبود. چرا که درست همین عامل در جنگ جهانی اول باعث شکست آلمان شده بود.

جنگ جهانی دوم با پيمان منع تجاوز لهستان و آلمان در سال ۱۹۳۴ و با مشارکت لهستان در تکه تکه کردن چکسلواکی در سال ۱۹۳۸ بی ارتباط نبود. از این گذشته، بریتانیا و فرانسه یک سال پیش از پیمان مولوتوف ـ ریبن‌تروپ، با قرارداد مونیخ The Munich Agreement و امضای توافقنامه همکاری با هیتلر، راه را برای قدرت گرفتن رژیم نازی هموار کرده بودند. اما زدوبند استالین و هیتلر هم یکی از گام‌های عملی در جاده‌ مرگبار‌ جنگ جهانی دوم ارزیابی می‌شود. جنگ ویرانگری که در پایان نزدیک به ۵۵ میلیون قربانی برجای گذاشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
 
The Betrayal of the Left. An Examination and Refutation of Communist Policy from October 1939 to January 1941. With Suggestions for an Alternative and an Epilogue on Political Morality. London 1941
 
The Molotov-Ribbentrop Pact, 1939
 (متن قرارداد عدم تعرض آلمان و شوروی (بخش علنی)
Text of the Nazi-Soviet Non-Aggression Pact
The Government of the German Reich and The Government of the Union of Soviet Socialist Republics desirous of strengthening the cause of peace between Germany and the U.S.S.R., and proceeding from the fundamental provisions of the Neutrality Agreement concluded in April, 1926 between Germany and the U.S.S.R., have reached the following Agreement:
Article I. Both High Contracting Parties obligate themselves to desist from any act of violence, any aggressive action, and any attack on each other, either individually or jointly with other Powers.
 
Article II. Should one of the High Contracting Parties become the object of belligerent action by a third Power, the other High Contracting Party shall in no manner lend its support to this third Power.
 
Article III. The Governments of the two High Contracting Parties shall in the future maintain continual contact with one another for the purpose of consultation in order to exchange information on problems affecting their common interests.
 
Article IV. Should disputes or conflicts arise between the High Contracting Parties shall participate in any grouping of Powers whatsoever that is directly or indirectly aimed at the other party.
 
Article V. Should disputes or conflicts arise between the High Contracting Parties over problems of one kind or another, both parties shall settle these disputes or conflicts exclusively through friendly exchange of opinion or, if necessary, through the establishment of arbitration commissions.
 
Article VI. The present Treaty is concluded for a period of ten years, with the proviso that, in so far as one of the High Contracting Parties does not advance it one year prior to the expiration of this period, the validity of this Treaty shall automatically be extended for another five years.
 
Article VII. The present treaty shall be ratified within the shortest possible time. The ratifications shall be exchanged in Berlin. The Agreement shall enter into force as soon as it is signed.
[The section below was not published at the time the above was announced.]
Secret Additional Protocol.
 
Article I. In the event of a territorial and political rearrangement in the areas belonging to the Baltic States (Finland, Estonia, Latvia, Lithuania), the northern boundary of Lithuania shall represent the boundary of the spheres of influence of Germany and U.S.S.R. In this connection the interest of Lithuania in the Vilna area is recognized by each party.
 
Article II. In the event of a territorial and political rearrangement of the areas belonging to the Polish state, the spheres of influence of Germany and the U.S.S.R. shall be bounded approximately by the line of the rivers Narev, Vistula and San.
 
The question of whether the interests of both parties make desirable the maintenance of an independent Polish States and how such a state should be bounded can only be definitely determined in the course of further political developments.
 
In any event both Governments will resolve this question by means of a friendly agreement.
 
Article III. With regard to Southeastern Europe attention is called by the Soviet side to its interest in Bessarabia. The German side declares its complete political disinteredness in these areas.
 
Article IV. This protocol shall be treated by both parties as strictly secret.
Moscow, August 23, 1939.
For the Government of the German Reich v. Ribbentrop
 
Plenipotentiary of the Government of the U.S.S.R. V. Molotov
...
سایت همنشین بهار 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook