سه شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ / Tuesday 15th October 2024

 

 

روابط ایران و روسیه در گذر تاریخ
What is Past is Prologue
گذشته، پیش درآمد اکنون است  

‌ 

https://www.youtube.com/watch?v=VFfeUiVSlPM&t=3523s


 اگر به تنظیم رابطه غیرقابل دفاع روس‌ها با ایرانیان اشاره می‌شود، به این معنی نیست که دیگران به ما ستم نکرده‌اند. اثباتِ شیء نفی ماعَدا نمی‌کند (بودن چیزی، دلیل نبودن چیز دیگر نیست). آنچه بر دولت ملی دکتر مصدق گذشت و آن مُردادِ گران در سال ۳۲، داستان کنسرسیوم و بسیاری گزاره‌های دیگر، در خاطره‌ جمعی مردم حضور دارد.
بماند که روسیه در امثال لیاخوف و اولیانف و پوتین خلاصه نمی‌شود. تورگنیف و داستایفسکی و ژرژ گاموف، گریگوری پرلمان و پوشکین و چخوف و بولگاکف، گوگول و تولستوی و شولوخف، باریس پاسترناک و شوستاکوویج و مندلیف هم روس بودند.
همچنین هزاران زن و مردی که در مبارزه با فاشیسم در لنینگراد جان باختند. 
 
خانم‌ها و آقایان محترم سلام بر شما. این مطلب به روابط ایران و روسیه از گذشته‌های دور تا کنون می‌پردازد و به شماری از مهم‌ترین گزاره‌ها، به صورت تیتر وار اشاره شده‌است.
از روزگار صفویان و ترکمانانِ آق قویونلو و نادرشاه افشار، تا دوره قاجار و پهلوی و زمانه پُرآشوبِ کنونی، روس‌ها[زمامداران]، به ایران چشم طمع دوخته‌اند. 
چرا طرح اینگونه مباحث ضروری است؟ چون شناخت وضع موجود از رهگذر شناخت زمان گذشته ممکن است. از ۱۵۲۱م (۹۰۰ خورشیدی) که سفیری از سوی شاه‌اسماعیل‌اول به مسکو اعزام شد، تا همین الآن، ایران از تغییر و تحولات روسیه متأثر شده‌است. سهمی از گسترش جغرافیایی آن کشور طی چهار قرن گذشته ناشی از جدایی آب و خاک ایران و ضمیمه‌کردن آنها به حدود روسیه بوده، ازاینرو برای مطالعهٔ تاریخ مناسبات ایران و روسیه باید از تاریخ روسیه و سیر تحولات این کشور نیز آگاه بود.
...
دو نکته برای اهل تمیز:
- اشاره به وقایع اتفاقیه در گذشته‌های دور، لزوماً به معنی تَسرّی‌دادنِ آن به حال و وضع امروز نیست.
- ایران را (مثل هر کشور دیگری) با حاکمان آن نباید این‌همانی کرد.
  
1) تاریخ روسیه از گروه نژادی اسلاوهای شرقی که امروزه بیشتر در بالکان، آسیای میانه، سیبری و… سکونت دارند آغاز می‌شود.
شکل اولیهٔ نظام سیاسی روس‌ها، «خاقانات روس» نام‌داشت. در ۸۸۲ م (۲۶۱ خورشیدی) وایکینگ‌ها (دریانوردانی از جنوب اسکاندیناوی که بر اکثریتی از اسلاوها فرمان می‌راندند)، شهر کی‌یف را از تصرف خزرها (اقوام کوچ‌نشین ترک زبان...) بیرون‌آوردند و آن را پایتخت «روس کی‌یف» نام نهادند.
2) هستهٔ نخست ایجاد دولت روسیه تأسیس «ایالت اسلاوی روسیه کی‌یف» بود که با پذیرش آیین مسیح در سال ۹۸۸م (۳۶۷ خورشیدی) و اقتباس فرهنگی از میراث روم شرقی، فرصت را برای عرض اندام امیرنشین مسکو فراهم کرد.
3) سال ۱۲۲۱م (۶۰۰ خورشیدی) نیروهای چنگیزخان مغول (تموچین)، به داخل خاک اروپایی روسیه وارد شدند و دو سال بعد تقریباً تمامی سپاه روس را لَت‌وپار کردند.
4) سال ۱۲۲۷م (۶۰۷ خورشیدی) چنگیز درگذشت و مغولان به چین بازگشتند. اما یک دهه بعد جانشین چنگیز (اوگتای، اوگتای قاآن)، تاخت و تاز به مسکو را از سر گرفت.
5) کم‌کم دولت روسیه از امیرنشین مسکو به امپراتوری تزاری مبدل شد. امپراتوری فزون‌طلب و زورگو که با تصرف ممالک ضعیف بر وسعت و ثروت خود می‌افزود.
6) از سال ۱۲۶۳م (۶۴۲ خورشیدی)، که دوک‌نشین بزرگ مسکو Grand Duchy of Moscow (دولت قبل از روسیه تزاری) بر سر زبان‌ها افتاد، ۲۰ هزار مایل مربع وسعتش بود اما در دوره نخستین تزار روسیه (ایوان مخوف)، به حدود یک میلیون مایل مربع رسید. ۵۰ برابر بیشتر. از این ایام دست‌اندازی به ایران هم شروع می‌شود.
7) اواسط قرن ۱۴، مغولان در روسیه ضعیف و ضعیف‌تر شدند، و روس‌ها روبروی آنان ایستادند و سال ۱۲۸۰م (۶۵۹ خورشیدی) خان مغول را در کنار رود دُن، شکست سختی دادند.
8) در سدهِ پانزدهم، ولایت مسکووی (که ناحیه کوچکی از سرزمین روسیه امروزی را در برمی‌گرفت)، از پرداخت خراج به مغولان سر باز زد.
9) در پیامد این اوضاع واسیلیویچ «ایوان مخوف» (۱۵۳۰–۱۵۸۴) روی کار آمد. وی قلمروی ولایت مُسکوی را توسعه داد. کم‌کم «دولت روسیه» بر سر زبان‌ها افتاد که تشکیل آن یکی از مهمترین وقایع تاریخ اروپای شمالی و شرقی بود.
10) در قرن شانزدهم، «سیاست گسترش سرزمینی» به سمت سیبری تا ولادی‌وستوک و سپس سلطه بر مغولستان و منچوری ادامه داشت. همچنین از سوی شمال، با تعرض به خاک سوئد و نروژ، و به جانب بالتیک، که در واقع پنجره روسیه به اروپا بود.
11) سلسله جدید رومانف، مرزهای روسیه را از سیبری تا حوالی بالتیک گسترش داد. هدف این دست‌اندازی‌ها؛ دسترسی به دریای سیاه و دریای مدیترانه برای دستیابی به تجارت جهانی بود.
12) با حکومت مشهورترین تزار روسیه «پتر کبیر» (۱۶۸۲ تا ۱۷۲۵م)، دستگاه حکومت مسکو، به‌طور کامل تبدیل به امپراتوری روسیه شد که بعدها از لهستان در شرق تا اقیانوس کبیر امتداد می‌یافت.
13) از همان ایام، پیشروی به سمت سواحل دریای مازندران و مرزهای ایران نیز در دستور کار قرار گرفت. پتر کبیر سال ۱۷۲۲م (۱۱۰۱خورشیدی) تمام قفقاز و گیلان و مازندران را گرفت و دریای مازندران یک دریاچه داخلی شد در روسیه.
14) سال ۱۷۲۲م یکی از نبردهای پتر کبیر به ایران اشغال رشت را بدنبال داشت. در نتیجهٔ این تهاجم، شهر رشت و مناطق دیگری از گیلان به مدت حدود یک دهه در تصرف روسیه ماند.
15) بیست‌ویکم سپتامبر ۱۷۲۳م (۱۱۰۲خورشیدی) با ترفندهای روسیه، معاهده‌ تحقیرآمیزی به نماینده امضاءکننده طرف صفوی «اسماعیل بیگ»، قالب شد!
ایران مجبور به واگذاری سرزمین‌هایش در قفقاز شمالی، قفقاز جنوبی و شمال سرزمین امروزی ایران شامل دربند (داغستان)، باکو، اراضی تابع اطراف شیروان و همچنین استان‌های گیلان، مازندران و استرآباد شد.
16) در سده‌های هجده و نوزده، روسیه حدود مرزهای خود را با تصرف شهرهای ایران در شرق و غرب آب‌های دریای خزر توسعه داد.
17) در طول قرن نوزدهم سرزمین‌های بیشتری در اروپا و آسیا به روسیه اضافه شد.
18) در اوایل قرن بیستم، شکست این کشور در جنگ با ژاپن ۱۹۰۴م (۱۲۸۳خورشیدی) به انقلاب سال ۱۹۰۵ انجامید که ازجمله پیامدهای آن، تغییر پارلمان و برخی اصلاحات دیگر بود.
19) ورود روسیه به جنگ جهانی اول و شکست آن در این جنگ به شورش‌های زیادی در شهرهای بزرگ دامن زد که در نهایت سرنگونی خاندان سلطنتی را در سال ۱۹۱۷ در پی داشت.
20) از آن ایام تا ۱۹۹۱، یک حکومت تک حزبی از کمونیست‌ها صاحب اختیار کشور بود.
21) تاریخ فدراسیون جدید روسیه به فروپاشی اتحاد شوروی در اواخر سال ۱۹۹۱ (دی ماه ۱۳۷۰) برمی‌گردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
22) فکر برقراری رابطه با مسکو در ایران از زمان شاه سلطان محمد خدابنده (پدر شاه عباس اول) مطرح بود و می‌دانیم سفیری از سوی ایران به روسیه رفت و اعلام کرد: اگر امپراتور و نیروهایش حاضر شوند به اتفاق ایران، عثمانی را از قفقاز برانند، شاه آماده‌است دربند و باکو را به روسیه واگذار کند. (با سلطان محمد خدابنده - اولجایتو Өлзийт Хаан از سلسله ایلخانان اشتباه نشود).
23) از آنجا که روسیه در نگاه به مدیترانه، عثمانی را پیش رو داشت و از سوی دیگر عثمانی از جانب بالکان به سوی اروپای شرقی در حال پیشروی بود، تزار روس تمایل داشت با ایران وارد یک بازی سیاسی شود.
24) روسیه شخصی به نام «واسیل چیکوف» را به ایران فرستاد تا اعلام کند در رویارویی با عثمانی ما کنار شما هستیم… اما بعدها معلوم شد اینها بازی است و عثمانی نیز، از روسیه تقاضای اتحاد کرده‌ و روس‌ها هم نیم‌نگاهی به آنها داشته‌اند.
25) اروپایی‌ها طالب رویارویی ایرانیان با عثمانی بودند تا بخشی از نیروی ترکان صرف جنگ با آنها شود و از فشار عثمانی به اروپا کاسته گردد…
26) بعد از درگذشت شاه عباس دوم و قدرت‌گیری پسرش شاه‌سلیمان (شاه صفی دوم)، با تحریک روسیه، شش‌هزار قزاق با چهار کشتی، که هرکدام به دو عَراده توپ مجهز بود، در ساحل گیلان پیاده شدند و رشت را غارت کردند.
27) قزاق‌ها چندی بعد به فرح‌آباد مازندران هم حمله کردند و قصر جهان‌نما را، که از بناهای زیبای دوره شاه عباس اول بود، ویران ساختند و عده‌ای از اهالی را کشتند و شبه‌جزیره میان‌کاله را پایگاه حملات بعدی خود قرار دادند.
28) به دستور شاه‌سلیمان، قشون ایران به این شبه‌جزیره حمله، و قزاق‌ها را تار و مار کرد و از دربار روسیه مجازات آنها را خواستار شد. دولت روسیه فرماندهٔ قزاق‌ها را دستگیر کرد و در مسکو به دار آویخت و آنگاه سفیری به اصفهان فرستاد تا سوءتفاهمات را رفع کند. بعدها هم چند نماینده و تاجر از روسیه به دربار آمدند. تا در اصفهان پوست خز و سمور بفروشند…
29) دودمان صفوی ۲۲۲سال در قدرت بودند. آنها آثار نیکویی هم بجا گذاشتند اما بیشترشان نه جهان را به خوبی می‌شناختند و نه پیچیدگی دشمنان‌شان را داشتند. ازهمین‌رو دولت‌های استعمارگر ازجمله روسیه با آنان بازی می‌کردند. مناسبات سیاسی پادشاهان صفوی با تزارها فرجام خوشایندی نداشت.
30) بهرهٔ این آزمون و شناخت ازجمله تجاوز هرچه بیشتر نظامی روسیه به قلمرو ایران بود.
31) سال ۱۷۰۶م (۱۰۸۵خورشیدی)، رؤسای یک طایفه در قندهار علیه ایران به تحریکاتی دست زدند. ۱۴ سال بعد افغان‌ها نیز پیشروی خود به سمت اصفهان را آغاز کردند و شش ماه پس از محاصره اصفهان توسط محمود افغان، سلطنت صفوی سقوط کرد.
32) با اشغال ایران به دست افغان‌ها، هرج‌ومرج سراسر کشور را فرا گرفت، و تزارها برای حمله به ایران خیز برداشتند و وسط این آشفتگی و ایر و ویر، پتر کبیر خودش فرماندهی قشون روسیه را در حمله به ایران بر عهده گرفت.
33) سال ۱۷۲۳م (۱۱۰۲خورشیدی) قشون روس با چند کشتی در بندر انزلی پیاده شده و گیلان را تصرف کرد. سپاه دیگری نیز باکو را گرفت. بعدها لاهیجان هم به دست قوای روس افتاد.
34) تنش میان ایران و روسیه در دوره آغامحمدخان قاجار هم از سرگرفته شد و پس از آن در زمان زمامداری فتحعلی‌شاه ادامه یافت.
35) در سال ۱۸۰۳ و ۱۸۰۴م (۱۱۸۲خورشیدی...) در نتیجه حمله روسیه به قفقاز جنوبی، گنجه اشغال شد و جنگ ایران و روسیه را تشدید کرد.
36) در زمان فتحعلی‌شاه دو جنگ بزرگ بین ایران و امپراتوری روسیه در یک دوره ۲۵ساله روی داد که با شکست ایران پایان یافت و بخش‌هایی از میهن ما به قلمرو امپراتوری روسیه واگذار شد.
37) تا پایان سال ۱۸۰۶م (۱۱۸۴خورشیدی)، روسیه تمام خانات قفقاز شرقی به‌جز ایروان، نخجوان و تالش را اشغال کرد. (خانات، نهادی سیاسی‌است که یک خان یا خاقان در رأس آن باشد).
38) با عهدنامه گلستان در سال ۱۸۱۳م (۱۱۹۲خورشیدی)، ایران مجبور به واگذاری دربند، باکو، و شروان شد. این معاهده نه تنها ازدست‌رفتن بسیاری از سرزمین‌های قفقاز را تأیید نمود، بلکه اذعان کرد که تنها روسیه می‌تواند کشتی‌های دریایی خود را در خزر مستقر کند.
39) عهدنامه گلستان سبب شد که روس‌ها که در بدترین شرایط در جنگ با فرانسه بودند، از گرفتاری‌های ایران آسوده شده و نیروهای خود را به جبهه درگیر منتقل کنند و سرزمین‌های جدیدی به متصرفات خود بیافزایند.
40) سال ۱۸۲۸م (۱۲۰۷خورشیدی)، با امضای عهدنامه ترکمنچای، خانات ایروان و نخجوان - تمام سرزمین‌های شمال ارس- به روسیه واگذار شد. گریبایدوف، در مقام سفیر صاحب‌اختیار روسیه تزاری در ایران، تدوین عهدنامه ترکمانچای Туркманчайский мирный договор را برعهده داشت. گفته می‌شود او پس از پناه‌دادن به تعدادی از زنان گرجی که در منازل رجال ایرانی به سر می‌بردند و طبق مفاد ماده ۱۳ عهدنامه ترکمانچای اسیر تلقی می‌شدند، در حمله جمعیت به سفارت روسیه کشته شد. 
41) روس‌ها برای تسلط به متصرفات انگلیس در هندوستان، به هِرات که در حقیقت دروازه هند بود، چشم داشتند. آسان‌ترین راه عبور دولت روسیه جهت رسیدن به پشت دروازه هِرات، دراختیارگرفتن نواحی شرقی دریای خزر و سرکوب ترکمن‌های آخال تِّکه بود. لشکرکشی روسیه در بخش‌های شرقی دریای خزر با منافع ایران تضاد داشت و در زمان صدارت میرزا حسین‌خان سپهسالار، به آن اعتراض شد اما روسیه اعتنا نکرد و نه تنها به هِرات، بلکه به مرو هم چشم داشت.
 

 
42) عهدنامه‌های گلستان و ترکمنچای، ذلت‌آوَر و اندوه‌بار بود و آسیب زیادی به ایران زد. اما پیمان آخال هم دست کمی از آن دو نداشت و ضربه مهلک دیگری به تمامیت ارضی ایران وارد کرد.
43) در پی تصاحب گستره ترکستان و بخش خاوری دریای خزر توسط نیروهای تزاری، ۱۴ دسامبر ۱۸۸۱م (۱۲۶۰خورشیدی)، زمان ناصرالدین شاه، پیمان تاسف‌آور آخال از سوی امپراتوری روسیه بر ایران تحمیل شد و خانات ترکستان و ماوراء النهر را برای همیشه از ایران جدا کردند… 
44) در پیمان آخال خط مرزی، کاملاً به نفع روس‌ها طراحی شد و آنها نه تنها کوه‌های بلند مرتفع سرحدی را در مرز خودشان انداختند، سرچشمهٔ رودخانه‌ها را نیز جزء خاک روسیه ثبت کردند که هروقت عشق‌شان کشید، آب را از روستاهای ایران قطع کنند و در نتیجه محصول خراسان را تباه سازند.
45) سال ۱۸۹۰م (۱۲۶۹خورشیدی) شورش بر ضد امتیازنامه تنباکوی شرکت رژی اوج گرفت. شورش مزبور هم، نقطه تحولی در مبارزه ضد استعماری مردم ایران بود و هم، دو دولت روسیه و انگلستان را به واکنش انداخت. روسیه از جنبشی که بر ضد امتیازنامه تنباکو برپا شد سوءاستفاده کرد. روس‌ها با تحریک ناراضیان به اعتراض‌ها جهت می‌دادند. اعطای امتیاز توتون و تنباکو (انحصار-مونوپل) در سفر سوم ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ شکل گرفت.
46) انقلاب مشروطه رخداد خوشایندی برای روسیه تزاری نبود. چرا؟ چون از ایران امتیازهای بسیاری گرفته بود و منافعش در گرو نبودِ قانون و نظم در ایران تضمین می‌شد.
47) در دوران محمدعلی شاه، ژنرال لیاخوف روسی مجلس شورای ملی را به توپ بست. شقاوتی که لکه ننگی در تاریخ پارلمانی بود.
48) در زمان مشروطیت مورگان شوستر، کارشناس مالی اهل ایالات متحده آمریکا از سوی مجلس مسؤولیت سازماندهی خزانه‌داری کل و گمرکات را بعهده گرفت. جدیت وی در انجام وظایف، باعث شد سفارت‌خانه‌های روسیه و انگلیس در ایران که منافع اقتصادی خود را در این کشور دنبال می‌کردند، حضور وی را در ایران را برنتابند. پس از اولتیماتوم روسیه به دولت ایران مبنی بر عزل او و تهدید نظامی آن کشور، مورگان شوستر ناچار شد مأموریتش را رها نموده، ایران را ترک کند. (بهمن سال ۱۲۹۰) با اینکه بهانه از روس‌ها گرفته شد و شوستر از ایران رفت، اما تزارها به ایران لشکر کشیدند و تبریز و انزلی را تصرف کردند.
49) تزارها نه فقط برکناری مورگان شوستر، مستشار آمریکایی را طلب کردند بلکه مخارج تاخت و تاز به میهن ما را هم پای دولت ایران گذاشتند! 
50) شهریور ۱۲۸۶خورشیدی (۱۹۰۷م) بدون اطلاع حکومت ایران، بین دولت‌های روس و انگلیس، قرارداد سن پترزبورگ به امضاء رسید و بر طبق آن، کشور ما به سه منطقه تقسیم می‌شد. قسمت شمالی و شمال غربی در زیر نفوذ روسیه قرار می‌گرفت، قسمت جنوبی کشور در اختیار انگلستان بود، و حکومت ایران تنها صاحب‌اختیار سرزمین‌های میانی کشور می‌شد.
51) بر پایه این زدوبند، گمرک ایران هم، در شمال و جنوب در اختیار دو دولت متجاوز بود. توافق مزبور اگرچه به افغانستان و تبت و امپراطوری عثمانی و… هم اشاره داشت اما روح حاکم بر آن، تبانی بر سر سرنوشت ایران بود. قرارداد سن پترزبورگ، در شرایطی به امضای لندن و مسکو رسید که فرمان برقراری حکومت مشروطه صادر شده، نخستین مجلس شورا در تاریخ ایران شکل گرفته، و اولین قانون اساسی کشور تنظیم و تدوین شده بود.
52) به موجب این قرارداد قسمت شمالی ایران شامل شهرهای پر جمعیت و مراکز عمده تجاری، از خط فرضی بین قصر شیرین و اصفهان و یزد و خواف و مرز افغانستان منطقه نفوذ روسیه شناخته شد…
 
53) یکشنبه نهم دی ماه ۱۲۹۰خورشیدی (عاشورای ۱۳۳۰ = سی‌ویک دسامبر ۱۹۱۱م)، روس‌ها در تبریز چوبه‌های دار برپا کردند و ثقه‌الاسلام، پسران علی مسیو که یکی از آن‌ها تنها شانزده سال سن داشت و جمع دیگری از آزادی‌خواهان را اعدام کرده، بیرق خود را در بلندترین نقطه شهر نصب کردند.
54) با بمباران حرم امام رضا توسط قوای روس ۱۹۱۲م (۱۲۹۱ خورشیدی)، روس‌ها به بهانه سرکوب شورش‌ها، مسجد گوهرشاد و حرم و صحن‌های حرم را به توپ بستند.
55) در جنگ جهانی اول علی‌رغم اعلام بی‌طرفی دولت ایران، قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض تاخت و تاز قرار دادند.
56) روس‌ها که وارد استان‌های شمالی ایران شده بودند، سیزده مرداد ۱۲۹۴ خورشیدی (۱۹۱۵م) به سوی تهران هم خیز برداشتند.
57) آذر ۱۲۹۴ (دسامبر ۱۹۱۵م) ساوه توسط ارتش روسیه تصرف شد.
58) کمی بعد (اوایل سال ۱۹۱۶م) روس‌ها قم و کاشان را هم اشغال کردند.
...
59) برگردیم به قرارداد ۱۹۰۷ (که با نظر روسیه و انگلیس ایران به سه منطقه تقسیم می‌شد) در دوره رهبری لنین صحبت از این شد که قراردادهای استعماری روسیه با ایران لغو شده و بخشی از سرزمین‌های تصرف‌شده توسط روسیه به ایران بازگردانده می‌شود.
60) لنین تصریح کرد عهدنامه سرّی راجع به تقسیم کشور ایران محو و پاره شد و همین که عملیات جنگی خاتمه یابد، قشون روس از ایران خارج می‌شود و حق تعیین مقدرات ایران به دست ایرانیان تأمین خواهد شد.
61) در بند لغو امتیازات استعماری اشاره شد: «از سیاست جابرانه که دولت‌های مستعمراتی روسیه… نسبت به ایران تعقیب می‌نمودند صرف نظر می‌شود… تمام معاهدات و مقاولات و قراردادها که دولت تزاری با ایران منعقد نموده و حقوق ملت ایران را تضییع می‌نمود ملغی و از درجه اعتبار ساقط شده، اعلان می‌نماید.»
62) «دولت شوروی روسیه… از انتفاع از جزائر آشوراده و جزائر دیگری که در سواحل ولایت استرآباد ایران واقع می‌باشند، صرف‌نظر کرده و همچنین قریه فیروزه را با اراضی مجاوره آن که… از طرف ایران به روسیه انتقال داده شده به ایران مسترد می‌دارد…
63) طرفین… با حقوق مساوی از رودخانه اترک و سایر رودخانه‌ها و آب‌های سرحدی بهره‌مند خواهند شد…
64) دولت شوروی روسیه از هر نوع حقوق خود نسبت به قروضی که دولت تزاری به ایران داده نیز، صرف نظر کرده و اینگونه استقراض‌ها را نسخ شده و غیرقابل تادیه می‌شمارد. لنین از دریافت وام‌های با بهره روسیه به ایران هم صرف نظر کرد و به علت استعمارگرایانه بودن، آن را پس نگرفت.
65) تا وقتی لنین در قید حیات بود، روابط ایران و روسیه خیلی پُر تنش نبود. اختلافات کوچکی البته بر سر امتیاز دریای شمال و ماجرای لیانازوف (که در دوره ناصرالدین‌شاه، امتیاز صید ماهی در دریای خزر به وی واگذار شده بود) وجود داشت.
66) با پایان جنگ جهانی اول، ایران و روسیه «پیمان مودت» بستند و قرارداد ۱۹۲۱م (۱۲۹۹خورشیدی) را که ناظر بر حقوق مورد توافق دو کشور در پهنه آبی خزر و دیگر مسایل و موضوعات مورد علاقه طرفین بود، امضا کردند. بر اساس این پیمان تمام امتیازات استعماری دوران تزاری لغو می‌شد. (انعقاد این قرارداد مصادف شد با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹)
67) با لغو قراردادها و امتیازات استعماری روابط بین ایران و شوروی رو به گسترش نهاد، اما مسائل کوچکی بر آن سایه می‌انداخت.
68) دولت شوروی حاضر نشد در چهارچوب قرارداد سال ۱۹۲۱م (۱۲۹۹ خورشیدی)، از امتیاز صید ماهی در دریای خزر صرف نظر کند و حتی به نشانه تهدید، یک ناوچه توپدار را هم در انزلی نگه داشت…
69) وقتی جنبش میرزا کوچک خان جنگلی در شمال ایران به راه افتاد، هرازچندگاه به او یادآوری می‌شد که موقعیت خود در گیلان را مدیون روسیه شوروی است. نامه معروف Թեոդորոս Ռշտունի «تئودور رتشتین» [رشتونی] (نماینده رسمی شوروی) به میرزا کوچک و پاسخ مستدل وی، همچنین نامۀ اوت ۱۹۲۰ میزرا خطاب به «بودو مدیوانی»، عضو کمیته مرکزی دفتر قفقاز حزب کمونیست روسیه در دسترس است. بولشویک‌ها تلاش می‌کردند به نهضت جنگل، رنگ «مارکسيستی» بزنند... نقش تئودور رتشتین [رشتونی] توضیح بیشتر نیاز دارد اما فرصت دیگری می‌طلبد. وقتی در نهضت مزبور، امثال حیدرخان عمو اوغلی و احسان‌الله خان دست بالا را گرفتند، دربار شاه با توجه به قرارداد ۱۹۲۱، از حکومت روسیه خواست از جنبش مزبور حمایت نکند.
70) رضاشاه برای سرکوب میرزا کوچک و یارانش به رشت رفته بود درحالیکه در اتومبیل کنسول شوروی (بوریس شومیاتسکی) نشسته بود. بدیهی است تحلیل روس‌ها که حکومت او را نماد بورژوازی ملی می‌دانستند، برای بسیاری از مردم سنگین بود. روس‌ها در این گمان بودند که از رضاشاه می‌توان به عنوان واسطه، در راه رسیدن به دولت سوسیالیستی استفاده کرد. «گئورگی چیچرین» وزیر امور خارجه روسیه و در مقطعی خود لنین همین نظر را داشتند. اما امثال ارژنیکیدزه و استالین مخالف این جریان بودند...
71) قرارداد دیگری هم منعقد شد به نام «عهدنامه تأمینیه و بی‌طرفی» که در آن ایران و روسیه متعهد شده بودند که از هر نوع فعالیت علیه یکدیگر در خاک خود جلوگیری کنند...
72) در اواخر سال ۱۳۰۴خورشیدی دولت شوروی سرحدات دو کشور را بست و از ورود کالاهای روسی، به‌ویژه نفت و بنزین که از نیازمندی‌های کشور بود، جلوگیری کرد. تا اینکه هیئتی از ایران به ریاست مشاورالممالک انصاری (وزیر خارجه)، عازم شوروی شد. مذاکرات این هیئت با روس‌ها در مهرماه سال ۱۳۰۶ش به انعقاد چند قرارداد انجامید.
73) با توافقهایی که صورت گرفت، قرار شد:
- یک شرکت دوملیتی ایران و روس به ریاست یک ایرانی تشکیل شود و کار بهره‌برداری مساوی دو کشور از شیلات دریای خزر را برعهده گیرد؛
- یک قرارداد امنیتی و بی‌طرفی میان دو کشور امضا گردد که به موجب آن، طرفین ملزم شوند از عملیات تجاوزکارانه و وارد‌کردن قوای مسلح خود به کشور دیگر خودداری کنند؛
- اگر دولت ثالثی به یکی از دو طرف حمله کرد، طرف دیگر با کشور متجاوز همکاری و مساعدت نکند و دو طرف اختلافات را به صورت مسالمت‌آمیز حل کنند…
...
74) با امضای موافقت‌نامه‌ای دربارهٔ واگذاری تأسیسات بندر انزلی به ایران، ناو روسی آب‌های ایران را ترک کرد و بندر انزلی، بندر پهلوی نامیده شد.
75) شوروی «ژاک داوتیان» را که تبار ارمنی داشت، روانه ایران کرد و مناسبات سیاسی و اقتصادی میان دو کشور تا حدودی به ثبات رسید.
76) در اواخر سال ۱۹۲۷م (۱۳۰۶خورشیدی)، عده‌ای از روس‌های سفید به ایران آمدند و تلاش کردند با کمک ارمنی‌های ایران، علیه شوروی اقدام کنند، اما رضاشاه نسبت به فعالیت این عده واکنش نشان داد و دستور بازداشت و تبعید آنها را صادر کرد و بدین ترتیب بر پایبندی خود به این تعهد که خاک ایران را پایگاه حمله علیه روسیه قرار نخواهد داد تأکید کرد.
77) روس‌ها اما از فعالیت‌های پنهانی خود دست برنداشتند. در سال ۱۳۰۸ خورشیدی، یکی از کارمندان اداره بازرگانی شوروی در تهران، به اروپا رفت و در آنجا از یک شبکه جاسوسی روس‌ها در ایران پرده برداشت. این امر موجب کشف شبکه یادشده و بازداشت کمونیست‌های ایرانی شد.  
از زمان رضاشاه، کسانی مدعی بودند این مقام یا آن وزیر، با روس‌ها مرتبط هستند. ادعایی که لزوماً واقعی نبود. در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» اشاره شده وقتی تیمورتاش برنامه‌ریزی انتقال محمدرضا پهلوی ولیعهد و همراهان را برای سفر به سوئیس ـ ۱۳۱۰ـ بر عهده داشت، رئیس محاسبات دربار را نیز با خود به سوئیس برده بود و دلیل همراه‌کردن نامبرده، همسر قفقازی او بود. ارتباط تیمورتاش با این زن قفقازی، که فارسی نمی‌دانست و تیمورتاش با او روسی حرف می‌زد، جاسوسی بوده‌است!...
78) بعد از آنکه یکی از کارمندان اداره بازرگانی شوروی در تهران، به اروپا رفت و در آنجا از یک شبکه جاسوسی روس‌ها در ایران پرده برداشت، مجلس ایران به خواست شاه «قانون مجازات اقدام عليه امنيت و اسقلال کشور» را که از جمله دامنگير مبارز شریف و فرهیخته دکتر تقی اِرانی و گروه ۵٣ نفر شد را تصویب کرد که مطابق آن هر کسی که به اتهام فعاليت کمونيستی یا ضد سلطنتی گیر می‌افتاد به حبس مجرد تا ١٠ سال محکوم می‌شد. این امر سبب گشت روابط دو کشور به سردی گراید.
79) با توجه به کارشکنی روس‌ها و اشکال‌تراشی آنها در کار بازرگانان ایرانی، اتاق بازرگانی تهران تصمیم گرفت تجارت با روس‌ها را تحریم کند…
80) در سال‌های بعد، دو کشور تلاش کردند از دامنه تنش بکاهند و ازهمین‌رو، پس از مسافرت محمدعلی فروغی، وزیر امور خارجه، به مسکو تحریم بازرگانی میان تهران و مسکو لغو شد.
81) در سال ۱۳۱۷خورشیدی، گروه موسوم به ۵۳ نفر (از روشنفکران ایرانی) دستگیر و به حبس‌های طولانی محکوم شدند. با کشف و بازداشت اعضای این گروه، دولت شوروی به تلافی آن، بیش از سه‌هزار مهاجر ایرانی مقیم قفقاز را اخراج کرد. 
82) روس‌ها فکر می‌کردند رضاشاه می‌تواند رهبری جنبش رهایی‌بخش ملی ایران علیه نفوذ امپرالیسم انگلیس را بعهده گیرد. به پندار آنان وی «دارای توانایی تحقق انقلاب بورژوا – دموکراتيک بر ضد ملاک و فئودال‌ها» است. بالتبع، کمونيست‌های ایرانی نيز از او پشتيبانی می‌کردند. بماند که وقتی رضاشاه فوت کرد و سیدجعفر پیشه‌وری تسلیت گفت، اعتبارنامه وی را در کنگره اول حزب توده زیر سؤال بردند و از حزب اخراج شد.
83) با آغاز جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ (اول سپتامبر ۱۹۳۹) ایران، بی‌طرفی خود را اعلام کرد اما نیروهای متفقین میهن ما را اشغال کردند. سوم شهریور ۱۳۲۰، نیروهای شوروی از شمال و شرق از زمین و هوا به ایران حمله‌ور شدند. نیروهای بریتانیایی نیز از جنوب و غرب…
84) در پایان جنگ جهانی دوم قرار بر این بود که پس از تسلیم آلمان، اشغال ایران توسط شوروی و بریتانیا پایان پذیرد ولی در عمل شوروی نیروهایش را از شمال ایران خارج نکرد. در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۵ (چهارم آوریل ۱۹۴۶) بین احمد قوام نخست‌وزیر ایران و سادچیکف سفیر اتحاد شوروی در تهران قراردادی منعقد گردید و برطبق مفاد و طرح الحاقی آن، ارتش اتحاد شوروی از ایران خارج گردید. قرارداد مزبور نکات دیگری هم دارد...
شوروی پشت تشکیل «جمهوری مهاباد» و «حکومت خلق آذربایجان» رفت. در کردستان قاضی محمد و در آذربایجان سیدجعفر پیشه‌وری فعال بودند.
ایرج اسکندری در خاطراتش یادآور شده ما خیال می‌کردیم پیشه‌وری خودسرانه این کار را کرده، اما بعدها معلوم شد دولت شوروی پشت آن است.
از سال‌های پیش از پلنوم چهارم (که ۵ تا ۲۶ تير ماه ۱۳۳۶ در مسکو برگزار شد) موضوع وحدت حزب توده و فرقه دموکرات، مطرح بود. در پلنوم هفتم (۲۸ تیر-۷ مرداد ۱۳۳۹) این دو، به خواست و حکمیت شوروی با هم ادغام شدند.
85) در دوره اشغال، مسکو در پی کسب امتیاز نفت شمال ایران بود و این اقدام خود را در واکنش به مذاکرات دولت ساعد (محمد ساعد مراغه‌ای)، با شرکت‌های انگلیسی و آمریکایی برای واگذاری امتیاز نفت جنوب شرقی ایران جلوه داد. مقارن مذاکره دولت با شرکتهای مزبور جهت کسب امتیاز استخراج نفت بلوچستان، دکتر رضا رادمنش (دبیر کل اسبق حزب توده) در مجلس با اعطایِ هرگونه امتیاز نفت به بیگانگان مخالفت کرد که در محافل ملی مورد تحسین قرار گرفت و دکتر مصدق نیز وی را ستود، اما این پایان ماجرا نبود.
86) دولت شوروی در شهریور ۱۳۲۳خورشیدی (۱۹۴۴م) سرگئی کافتارادزه، معاون وزارت خارجه را برای دریافت امتیاز نفت شمال به تهران گسیل کرد تا دولت ایران امتیاز استخراج نفت برخی از استان‌های شمالی را به شوروی واگذار کند. تبلیغ می‌شد اگر جنوب حریم امنیت انگلستان است، چرا شمال حریم امنیت شوروی نباشد؟!
87) حزب توده با عَلَم‌کردن «موازه مثبت»، از اعطای امتیاز نفت شمال به روسیه حمایت کرد و این موضوع برجسته شد که اگر قرار است این امتیاز به کشور خارجی داده شود، بهتر است به روسیه به عنوان همسایه ایران اعطا گردد که سیاست‌های عدالتخواهانه دارد، نه به انگلستان. اصلاً چرا در مورد نفت، دولت ساعد رفته با آمریکایی‌ها مذاکره کرده؟ این دولت باید برود. 
احسان طبری، در مردم برای روشنفکران (شماره دوازدهم، ۱۹ آبان ۱۳۲۳) نوشت: «ما به همان ترتیب که برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم باید معترف باشیم که دولت شوروی در ایران منافع جدی دارد...نواحی شمال ایران در حکم حریم امنیت شوروی است...»
88) از سوی روس‌ها (در رابطه با امتیاز نفت شمال)، فشار سنگینی به ایران وارد شد. تظاهراتِ حزب توده، برای دادن امتیاز نفت شمال به شوروی، یکی از چالش‌های دولت وقت بود. تظاهرات مزبور با آمدنِ واحدهای ارتش شوروی (در تهران - خیابان اسلامبول) صورت دیگری به خود گرفت. ارتش سرخ در تهران تظاهرات حزب توده را حمایت می‌کرد. (ص ۱۶۹ خاطرات ایرج اسکندری)
89) اقدام دکتر مصدق و یارانش در مجلس و قانون «ممنوعیتِ دولت از مذاکره و عقد قرارداد راجع به امتیاز نفت با خارجی‌ها» که در ۱۱ آذر ۱۳۲۳ به تصویب رسید، موجب نشد تا شوروی از تقاضای زیاده‌خواهانه خود کوتاه آید و همچنان مسئلهِ دادن امتیاز نفت شمال ایران به همسایه شمالی در صدر مسائل بین دولت ایران و روسیه بود.
90) پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، ایران از شوروی طلب داشت. میزان مطالبات ایران عبارت بود از حدود ۱۱ تن طلا (معادل دوازده‌و‌نیم میلیون دلار) و هفت‌و‌نیم میلیون دلار نقد، که جمعاً حدود ۲۰ میلیون دلار می‌شد…
در زمان محاصره اقتصادی کشورمان از سوی غرب، شوروی طلب مزبور را به دولت مصدق نداد تا هنگامی که آن دولت سقوط کرد. پس از روی کارآمدن دولت کودتا، به دولت زاهدی پرداخت نمود. به این موضوع نورالدین کیانوری هم در خاطراتش (ص ۲۹۰) اشاره کرده‌است. البته فرج‌الله میزانی (ف.م. جوانشیر)، که در آستانه انقلاب ۵۷، با عنوان دبیر کمیته مرکزی حزب توده به ایران بازگشت و مسؤول تشکیلات و بعداً دبیر دوم حزب شد، در کتاب «افسانه طلاهای ایران» واقعیت مزبور را یکی از ساخته‌های تبلیغاتی دوران جنگ سرد پنداشته که محافل ارتجاعی و امپریالیستی برای اخلال در مناسبات ایران و شوروی به کار انداختند!
91) سال ۱۹۵۵م (۱۳۳۴خورشیدی) یک پیمان نظامی و دفاع مشترک میان ترکیه و عراق به امضاء رسید که بعداً انگلستان، پاکستان و ایران هم به آن پیوستند. (پیمان بغداد). مهمترین علت پیوستن ایران به پیمان بغداد را می‌توان بی‌اعتمادی ناشی از نقش شوروی در وقایع آذربایجان و شرایط جنگ سرد دانست... 
پس از حذف سلطنت از عراق در سال ۱۹۵۸ و خروج عراق از آن پیمان، این اتحادیه نظامی به سازمان پیمان مرکزی «سنتو» تغییر نام داد. چندی بعد خروشچف گفت شاه‌، ایران را به پایگاه آمریکا مبدل ساخته و شوروی نمی‌تواند در قبال چنین وضعیتی بی اعتنا بماند. وی با اشاره به قرارداد ۱۹۲۱ (ایران و روسیه) گفت از بیم همین قرارداد، انگلستان در طول سالهای ملی‌شدن نفت ایران جرأت نکرد دست به حمله نظامی بزند و مناطق نفتخیز ایران را تصرف کند.
...
اضافه کنم که بعد از دوره خروشچف، با وجود همه اختلافات، قرارومدارهایی بین شاه و شوروی رد و بدل شد. آلکسی کاسیگین (نخست وزیر شوروی) در سفر به ایران از «سیاست مستقل و ملی» رژیم شاه، سخن گفت. نیکلای پادگورنی (رئیس جمهور) در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی شرکت کرد و بعد معامله گاز و آهن و...انجام گرفت. شاه هنگامی‌که در میانه دهه چهل خورشیدی با مخالفت دولت دموکرات آمریکا برای فروش برخی تجهیزات نظامی به ایران مواجه شد، در ۱۳۴۶ش، خرید تجهیزات نظامی از شوروی (از جمله نفربر زرهی، توپ‌های ضدهوایی، توپخانه غیر خودکششی و...) را در دستور کار گذاشت.
92) اوایل سال ۱۳۳۸ بین دو دولت ایران و شوروی موافقت‌نامه‌ای امضا شد تا چند هزار ایرانی که در جریان وقایع آذربایجان (سالهای ۲۴ و ۲۵)، از شّر حکومت، به شوروی گریخته بودند، در صورت تمایل به ایران برگردند و مقامات ایرانی با آنان رفتاری انسانی داشته باشند. خیلی از آنها به اتکای قول و قرارهای مسؤولین دو کشور برگشتند اما متاسفانه با شماری از آنان بسیار خشن برخورد شد و حتی شکنجه شدند تا به رابطه با کا گِ بِ اعتراف کنند. تعدادی از آنها با دادگاههای نظامی و احکام سنگین هم روبرو شدند.
 

93) شوروی(سابق) در آغاز جنگ ۸ ساله بخش کوچکی از قطعات مورد نیاز عراق را تأمین می‌کرد اما از سال ۱۳۶۱ به مهم‌ترین متحد نظامی آن کشور بَدَل گشت. حدود ۸۵٪ تجهیزات مورد استفاده عراق در جنگ هشت‌ساله ساخت کشور شوروی بود
در سال‌های اول جنگ، شوروی با اعلام موضع بی‌طرفی، از فروش مستقیم سلاح و جنگ‌افزار به عراق خودداری می‌کرد، ولی اجازه می‌داد تا اردن اسلحه مورد نیاز عراق را خریداری و به دست عراق برساند. بلغارستان، آلمان شرقی و لهستان هم کشورهایی بودند که تسلیحات شوروی از طریق آن‌ها به دست عراق می‌رسید.
94) بعد از آنکه شوروی اولین محموله از تانک‌های تی-۵۵ خود را که بالغ بر ۱۴۰ عدد بود، در بصره به عراق تحویل داد؛ طی نامه‌ای که به تهران فرستاد، ادعا کرد در جنگ میان ایران و عراق جانب بی‌طرفی را رعایت می‌کند! هدف از ارسال تانک‌ها و…، تقویت عراق است تا خط مقدم مبارزه با صهیونیسم اسرائیل را عهده‌دار شود!
95) صدام حسین در سپتامبر ۱۹۸۲ با آب و تاب، آغاز مجدد دریافت سلاح‌های روسی را اعلام کرد. این سلاح‌ها شامل جنگنده‌های میگ ۲۵، تانک‌های تی ۷۲ و انواع موشک‌های سام بود. در این دوره، شمار تکنسین‌ها و مشاوران روسی در بغداد نیز به ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ نفر رسید. جانبداری شوروی از عراق در این دوره (پس از فتح خرمشهر)، نقطه عطفی در تاریخ جنگ به‌شمار می‌آید. بگذریم که در ماجرای اشغال عراق (که اواخر ۱۳۸۱ - مارس ۲۰۰۳ - به رهبری آمریکا و انگلیس کلید خورد)، روسیه عراق را تنها گذاشت. و این در حالی بود که عراق بیشتر سلاح‌هایش روسی بود و نظامیان و حتی دانشجویانش در مسکو آموزش می‌دیدند و حزب بعث به روسیه نزدیکتر بود تا غرب، حتی در شورای امنیت موقع تصویب قطعنامه‌های مورد استناد آمریکا برای حمله به عراق و گنجاندن آن کشور در موضوع بند هفت و... روسیه از حق وتو استفاده نکرد و عملا در جبهه غرب قرار گرفت.
96) موضع‌گیری شوروی علیه ایران در حالی صورت می‌گرفت که ارتش عراق پیش‌تر، به سلاح‌هایی همچون تانک‌های تی ۵۵، تی ۶۲ و تی ۷۲، هلی‍کوپترهای توپدار ای ۲۴، توپ‌های روسی، هواپیماهای میگ ۲۳، ۲۵ و ۲۹ و نیز وسایل حمل و نقل تانک و … مجهز شده بود و عراق با کمک همین هواپیماها و نیز موشک‌های اسکاد شوروی اقدام به بمباران و موشک‌باران مناطق مسکونی، بنادر، سکوهای نفتی و … ایران می‌کرد.
(جنگ هشت‌ساله موضوع این بحث نیست. وگرنه کیست که نداند قدرت‌های بزرگ (و نه فقط شوروی) تا توانستند ایران و عراق را دوشیدند. جمهوری اسلامی هم به یکی از بزرگترین واردکنندگان تجهیزات نظامی بَدل شده بود. آلمان غربی در ساخت بزرگترین زرادخانه اصفهان مشارکت داشت. انگلیس به ایران سلاح می‌فروخت. فرانسه موشک‌های اگزوسه به عراق می‌داد و تا پیش از آنکه تولید نوع مخصوص ضد کشتی هواپیماهای میراژ اف-۱ به پایان رسد، پنج فروند جنگنده ضدکشتی سوپر اتاندارد Super Etandard خود را به عراق اجاره داد که در جنگ نفت‌کش‌ها و حمله به جزیره خارک مورد استفاده قرار گرفتند. آمریکا نیز در تنور جنگ هیزم می‌ریخت...)
... 
97) کا گِ بِ - سرویس اطلاعاتی و امنیتی شوروی سابق - در فعالیت‌های برون مرزی خودش، ایران را هم در نظر داشت. در سفارتخانه و نمایندگی‌های سیاسی و کنسولی شوروی در برخی شهرها، اتباع آن کشور حضور داشتند و غالباً با کا گِ بِ مرتبط بودند. با افزایش همکاری‌های اقتصادی، تجاری و فنی با ایران هم صدها متخصص روسی کار می‌کردند...(...) فقط فرقه دموکرات و «جمعیت پناهندگان سیاسی» و برخی رهبران حزب توده مورد توجه روس‌ها نبودند و تنها امثال غلام یحیی دانشیان و حبیب‌الله فروغیان و عبدالصمد کامبخش و گروه سه نفری «سهراب رمانی و ناصریان و علی ابلوچ»... تعلق خاطر به همسایه شمالی را توجیه نمی‌کردند... (تنها این‌ها نبودند) -
98) اردیبهشت سال ۵۸؛ جسته گریخته شنیده می‌شد یکی از مسؤولین مجاهدین (محمدرضا سعادتی) هنگام در اختیارگذاشتن پرونده سر لشکر احمد مقربی به «ولادیمیر فسینکو »(دبیر اول سفارت شوروی و از مامورین عالیرتبه کا گِ بِ دستگیر شده‌است. سر لشگر مقربی، افسری عالی‌رتبه و معاون اداره پنجم ستاد ارتش بود. مقربی در ستاد ارتش هم کار مى‌کرد و در دربار شاه و ساواک نفوذ داشت. وی سالیان دراز برای روس‌ها جاسوسی می‌کرد و عاقبت در پاییز سال ۱۳۵۵ گیر افتاد. سرلشگر مقربی؛ در اعترافات خودش عنوان کرده‌است که از چند سال قبل از دستگیری، مبادرت به رونوشت از روی اسناد نظامی کرده و به کمک «ســرتیپ علی‌اکبر درخشانی»، به اســتخدام سرویس جاسوسی شوروی درآمده‌است. سرتیپ درخشانی هم گویا «از سال‌های جنگ جهانی دوم، مشغول جاسوسی برای روسها بود»، اوائل سال ۵۷ دستگیر شد و در زمان بازجویی احتمالاً به دلیل سکته قلبی یا بر اثر شکنجه جان سپرد. گفته می‌شود علاوه بر سرلشکر احمد مقربی و سرتیپ علی‌اکبر درخشانی، سرهنگ حسین‌زاده و برادرش سروان حسین زاده، هم مرتبط با کا گِ بِ بودند. همچنین علینقی ربانی (مدیرکل در وزارت آموزش و پرورش).
99) خرداد ۱۳۶۱ ولادیمير کوزیچکين Vladimir Kuzichkin مامور کا گِ بِ -سرویس اطلاعاتی، امنیتی شوروی- از تهران به انگلستان گریخت و اطلاعاتش را در اختیار ام‌آی۶ سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا (MI6) گذاشت. کوزیچکین در برخی از نوشته‌هایش اشاره کرده که تنی چند از اعضای حزب توده، اطلاعات ‌نظامی و سياسی به مأموران اطلاعاتی شوروی می‌دادند.
100) از جمله اطلاعاتی که کوزیچکين در اختیار مقامات غربی گذاشت، فعالیت‌ها و اسامی اعضاء حزب توده ایران بود. این اطلاعات توسط رابط پاکستانی به مقامات ایران (جواد مادرشاهی و حبیب‌الله بی‌طرف) تحویل داده شد و به دستگیری، محاکمه و اعدام شماری از اعضاء، و فروپاشی حزب توده ایران منجر گردید.
101) موضوع فوق در خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی (۵ مهر ۶۱)، اشاره شده‌است. «عصر امروز مهندس جواد مادرشاهی و حبیب‌الله عسگر اولادی که برای گرفتن اطلاعات از فردی مطلع به پاکستان رفته بودند، آمدند و مطالب جالب و مفیدی که از او گرفته‌اند – درباره‌ عملکرد کا گِ بِ و حزب توده و سیاست آینده شوروی در ایران – گزارش دادند.
102) نامه‌ فرخ نگهدار به «ولادیسلاو بارانف»،
نامه علی خاوری به دوایر امنیتی شوروی (برای رفت‌و‌آمد اعضا به داخل ایران و...)
مسعود رجوی به میخائیل گورباچُف (٢۶ دسامبر ١٩٨۵) و - نامه
که تقاضای ۳۰۰ میلیون دلار وام برای سازمان می‌کند در دسترس است.
103) در اسیرکُشی سال ۶۷؛ در زندان‌های سراسر کشور، حدود ۴۰۰۰ زندانی سیاسی در ظرف چند روز به دار کشیده شدند بعد از این واقعه هولناک؛ غرب به گفتگوی به اصطلاح انتقادی با رژیم جمهوری اسلامی ادامه داد و در شوروی(سابق) نیز، مقامات حزب کمونیست حتی اجازه ندادند از شهدای آن اسیرکُشی شقاوت‌بار، یاد شود. جانبداری نظام‌های به اصلاح لائیک غیرمذهبی از یک حکومت پوسیده مذهبی براستی عبرت‌انگیز بود.
104) در شوروی(سابق)؛ مقامات حکومتی اصلاً به روی خودشان نمی‌آوردند که در زندان‌های ایران چه اتفاقی روی داده‌است و بهمین دلیل وقتی با توصیه زنده‌یاد سیاوش کسرایی، دوستان و فرزندانش تصمیم گرفتند لااقل جلوی یکی از خبرگزاری‌های غربی در مسکو جمع شوند و به قتل‌ها اعتراض کنند؛ پلیس مسکو بفرموده، با به اصطلاح قاطعیت، همه را متفرق کرد.
105) در مورد قتل‌های مزبور؛ روزنامه پراودا تا هفتم دسامبر سال ۱۹۸۸ (۱۶ آذر ۱۳۶۷)، چیزی ننوشت، در تاریخ مزبور فقط یک اشاره خیلی جزیی به اعدام‌ها داشت. چهارشنبه اول فورّیه سال ۱۹۸۹ (۱۸ بهمن ۱۳۶۷) هم؛ در خبری چند سطری، نوکی به آن واقعه هولناک زد. در عوض؛ با آب و تاب، اخبار مربوط به سه نهنگ را که با گم‌کردن راه‌شان در قطب شمال گیر کرده بودند گزارش می‌داد و برای اینکه یک یخ‌شکن اتمی شوروی برای نجات جان نهنگ‌ها به محل اعزام شود رایزنی می‌کرد!
آن موضعگیری زیردندونی هم با تلاش ایرانیان شریفی که دوستان و افراد خانواده‌شان را در زندان‌های جمهوری اسلامی کشته بودند، گردن پراودا گذاشته شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
106) با وجود اینکه روس‌ها در سوریه، چند گروه آتش‌بار از سامانه‌های پیشرفته پدافند موشکی موسوم به اس۴۰۰ S-400 missile system هم مستقر کرده‌اند، بیخ گوششان اسرائیل می‌آید و مواضع دلخواه خودش را در سوریه می‌کوبد و در می‌رود! (موارد دیگری را هم می‌توان اضافه کرد…)
107) رفتارهای سوداگرانه روس‌ها براستی قابل تأمل است. در سال‌هایی که به صورت پیاپی قطعنامه‌ علیه مردم ایران تصویب می‌شد، مسکو، هم، خود را همسو با کشورهای پیشنهاددهنده تحریم نشان می‌داد و هم، از شرایط تحریمی کشور برای خود منافعی دست وپا می‌کرد.
108) روسیه هرگز از حق وتوی خویش به نفع ما بهره نبُرد در حالی که برای بسیاری از کشورها از این حق استفاده کرد. چنبره روسیه بر پرونده هسته‌ای هم جای درنگ دارد.
109) از بازی‌هایی که گفته می‌شود سر سوخت نیروگاه بوشهر درآوردند و اینکه مکانیسم ماشه را (که ظاهراً از ابتکارات فرانسویان بود) – خودشان در کاسه ما گذاشتند، همچنین از قرارداد مربوط به حقوق ایران در آب‌ها و منابع دریای خزر...
به مسائل فوق، چون اشراف کافی ندارم، می‌گذرم...
 
پانویس
سلاطین آق قویونلو
آق قویونلوها که مدتی بر بخشی از ایران و آناتولی شرقی حکومت کردند از ترکمانان بودند. ترکمانان در روزگار صفویان بخشی از سپاه آنان را تشکیل می‌دادند و امیران نام‌آوری داشتند. سپس با نادرشاه (که خود از آنان بود) همراه شدند و حکومت قاجار را در ایران تشکیل دادند. ترکمانان آسیای میانه از سده ۱۸ میلادی به تابعیت خان خیوه درآمدند. در سال ۱۸۷۳م (۱۲۵۲خورشیدی) دولت روسیه تزاری سرزمین آنها را به تصرف درآوردند اما آنان تا ۱۸۸۵م (۱۲۵۴خورشیدی) با روس‌ها در جنگ و ستیز بودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسنادی از ارتباط شوروی و کمونيستهای ایرانی
به نظر «میخائیل کروتیخین» Krutikhin Mikhail، که اواخر سال ۲۰۰۱، اسنادی از ارتباط شوروی و کمونيستهای ایرانی را منتشر کرد - حزب کمونيست ایران [که حیدرخان عمواوغلی دبیر کل آن بود] خط مشی سياسی شوروی را در ایران پيش می‌بُرد...میخائیل کروتیخین بر این نظر است که اگر اسناد کشف‌‌شده در شعبه‌ی بین‌المللی کمیته مرکزی / حزب کمونیست اتحاد شوروی را باور ‏کنیم، فرقه‌ی دموکرات آذربایجان زیر «پوشش» کار می‌کرد و برای گرداندان آن از سهم بودجه‌ی دولتی شوروی هر سال حدود ۷۰۰ هزار روبل هزینه می‌شد (بنا بر گواهی صادره از شعبه‌ی بین‌المللی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی در ماه مه ۱۹۹۹ – اردیبهشت ۱۳۷۸).
(میخائیل کروتیخین،از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۲ کارمند خبرگزاری تاس در شهرهای مسکو، قاهره، دمشق، ‏بیروت و تهران بود). ‏
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایرانیانی که سربه‌نیست شدند
در جریان تصفیه‌های دههٔ ۱۹۳۰ دوران استالین کم نبودند مبارزینی که جان خود را از دست دادند. شماری از آنان ایرانی بودند. محمد علی مناف زاده (دوست نزدیک ابوالقاسم لاهوتی)، اﺑﻮاﻟﻘﺎﺳﻢ ﺳﺠﺎدی (ذره)، کریم نیک بین (زردشت)، عبدالحسین حسابی (دهزاد)، نصرالله اصلانی (کامران قزوینی)، مرتضی علوی(برادر بزرگ علوی)، حسین شرقی، داش بنیازاد، علی اکبرزاده، یحیی مولا، حمدالله حسن زاده، ملابابا هاشم زاده، جعفر کنگاوری، اکبر نصیب زاده، احسان الله خان دوستدار، لادبن (رضا) اسفندیاری (برادر نیما یوشیج)، حبیب سلطانزاده (آوتیس میکائیلیان) و تعدادی دیگر در شوروی بودند و معلوم نیست چه بر سرشان آمد. آیا تصفیه‌های استالینی دهه ۳۰ گریبان آنها را هم گرفت؟ 
 

منابع
محمدعلی جمال‌زاده، کتاب تاریخ روابط روس و ایران
اسناد رسمی در روابط سیاسی ایران با انگلیس و روس و عثمانی، غلامحسین میرزاصالح
حاتم قادری، قرارداد ۱۹۲۱، پژوهشی در روابط ایران و شوروی
احمد تاجبخش، روابط ایران و روسیه ۱۸۰۰–۱۵۸۰
ح‍م‍ید طوس‍ی م‍راغ‍ی، ت‍اریخ رواب‍ط س‍ی‍اسی و ن‍ظام‍ی ای‍ران و روس‍ی‍ه از س‍ال۱۸۰۰ت‍ا ۱۹۱۷
نصرالله فلسفی، تاریخ روابط ایران و اروپا در دوره صفوی
عبدالحسین نوائی، روابط سیاسی ایران در عصر صفوی 
بهرام نوازنی، عهدنامه مودت ایران و شوروی
احمد میرفندرسکی، در همسایگی خرس (گفتگو با احمد احرار)
امیرحسین برازش، روابط سیاسی و دیپلماتیک ایران و جهان در عهد صفویه
زهرا صادقیان، تاریخ روابط ایران و روسیه
ایرج ذوقی، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرت‌های بزرگ، ۱۹۲۰-۱۹۲۵
کجباف. دهقان نژاد. چراغچی، بررسی ابعاد تحولات روابط ایران با روسیه در دورﮤ صفوی
مقصود اثنی‌عشری خیاوی، روابط تاریخی ایران و روسیه
محمود طاهراحمدی، روابط ایران و شوروی در دوره رضاشاه
نیکلای بریانچانینوف، تاریخ روسیه از آغاز تا انقلاب اکتبر
کارل مارکس، دیباچه‌ای بر تاریخ روسیه، ترجمه هوشنگ صادقی
محمد شاد، ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه
خانبابا بیانی، تاریخ روسیه از آغاز تا انقلاب اکتبر 
رودی متی، دیپلماسی و قدرت در ایران، از آغاز دوره ی قاجار تا پایان جنگ جهانی دوم
موریل اتکین و…، روابط ایران و روسیه
علی بیگدلی، ایران و روسیه در عصر صفوی
وسلفسکی. سوگرسکی، مناسبات روسیه و ایران در سده شانردهم
جمعی از استادان دانشکاه سنت‌پترزبورگ، تاریخ روسیه: از آغاز تا روزگار معاصر (ترجمه گودرز رشتیانی، ناهید عبدالتاجدینی)
نينا کوزنتسووا، مصاحبه با روزنامه کامسامولسکایا پراودا، تاریخ جنبش کمونيستی ایران
ش.رواسانی، نهضت میرزا کوچک خان جنگلی و اولین جمهوری شورایی در ایران
گ. یانیکیان، شوروی و جنبش جنگل
ولادیمير کوزیچکين، کا گِ بِ در ایران افسانه و واقعیت
محمدنادر اخباری، روابط تاریخی ایران و روسیه
عبدالرزاق بن نجفقلی و...، تاریخ جنگهای ایران و روس، تبریز ۱۲۴۱
علیرضا امینی و حبیب الله ابوالحسن شیرازی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران از قاجار تا رضاشاه
ژان پل اسکوت، تاریخ روسیه از پطر کبیر تا امرو
خاطرات ایرج اسکندی
هوشنگ منتصری، در آنسوی فراموشی، یادی از دکتر رضا رادمنش
شمیم، علی اصغر، ایران دوره قاجار
النا آندری، روسیه و ایران در بازی بزرگ
طباطبایی مجد، غلامرضا، معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه
ميخائيل کروتيخين، اسنادی از ارتباط شوروی و کمونيستهای ایرانی برگردان از روسی: شیوا فرهمند راد
نشریه‌ی «راه آزادی» (چاپ خارج) شماره‌ی ۳۵- ۳۴ - هفته نامه اخبار مسکو، شماره ۴۴ (اول نوامبر ۱۹۹۲) -
همنشین بهار: عهدنامه‌های ایران در عصر قاجار
 

░▒▓ همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است: 
...
همنشین بهار 

 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook