پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۴ / Thursday 2nd October 2025

 

 

دالان زنگِزور Zangezur corridor

 
خون در زمین فرو نرفت؛ روی زمین پخش شد، از زیر هر سنگ جوشید و جوشید و به راه افتاد. هر کس آن را می‌دید می‌فهمید جایی بی‌گناهی را کشته‌اند. شاهرخ مسکوب، سوگ سیاوش
خانم‌ها و آقایان محترم سلام بر شما. با این یادآوری که در جانباختن مهسا و مهساهای میهن‌مان، مسؤولیت حکومت آخوندی و کسانیکه از پستان دین شیر دنیا می‌دوشند، تردید برنمی‌دارد، پیش از ورود به بحث کریدور زنگِزور، به بخشی از قصیده شاعر بزرگ تونس «أبوالقاسم الشابی»  که اُم‌کلثوم و فِیروز و حلیم رومی، هم با صدای زیبایشان خوانده‌اند. اشاره می‌کنم.
إذا الشّعْبُ یوْمَاً أرَادَ الْحَیاةَ - فَلا بُدَّ أنْ یسْتَجِیبَ القَدَرْ
وَلا بُدَّ لِلَّیلِ أنْ ینْجَلی - وَلا بُدَّ للقَیدِ أَنْ ینْكَسرْ
روزی که مردم زندگی را برگزینند سرنوشت ناگزیر است که به خواسته‌هایشان گردن نهد. پس تاریکی‌ها ناچار زدوده می‌شود و بند‌ها بی شک در هم می‌شکنند.

این بحث به کریدور زنگِزور (زنگه‌زور) Zangezur corridor اشاره دارد، دالان مِغری Մեղրի که پیش‌تر کریدور ترکستان خوانده می‌شد. ضرورت طرح این بحث رویدادهای جاری (در قفقاز جنوبی) بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، و پیامدهای مهم آن برای کشور ما است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زنگِزور کجاست؟
زنگِزور منطقه‌ای تاریخی و جغرافیایی در ارمنستان شرقی است و امروزه با استان سیونیک Syunik Province مطابقت دارد. سال ۱۸۱۳، روسیه با عهدنامه گلستان، زنگزور را از ایران گرفت. ادعا شده کریدور زنگزور، یکی از مسیرهای اصلی «ابتکار یک کمربند و یک راه» Belt and Road Initiative (راه ابریشم جدید) است که چین را از طریق آسیای مرکزی و قفقاز به ترکیه و اروپا وصل می‌کند. کریدور زنگِزور همان خطوط ریلی شوروی سابق است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ناگورنو قره باغ؛ محل نزاع
بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۷؛ جمهوری آرتساخ با نام جمهوری قره‌باغ کوهستانی شناخته می‌شد. قره‌باغ سال‌ها محل مناقشه بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان بوده است. این دو کشور از اواخر دهه ۱۹۸۰ تا کنون بر سر مسائل ارضی اختلاف دارند و گاه گداری، تنش بین آنها به جنگ کشیده می‌شود. در هفته پایانی تیرماه ۱۴۰۰، درگیری مجدد مرزی میان نیروهای نظامی دو کشور این بار در نزدیکی نخجوان از سر گرفته شده‌است. مناقشه‌های ارضی بین دو طرف از زمان فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ شروع شد. هم‌اکنون نیز؛ نزاع اساساً بر سر منطقه «ناگورنو قره باغ» است که گرچه ساکنانش ارمنی هستند، اما در خاک جمهوری آذربایجان قرار دارد. ارمنستان مدعی‌ست ناگورنو قره باغ، به این جمهوری تعلق دارد؛ اما جامعه جهانی آن را بخشی از جمهوری آذربایجان می‌داند.
اوایل دهه ۱۹۹۰ در پیامد جنگ خونباری که در این منطقه کوهستانی رخ داد و بسیاری کشته و زخمی شدند، کنترل ناگورنو قره باغ و چند منطقه دیگر به دست ارمنستان افتاد. سال ۲۰۲۰ بار دیگر دو طرف وارد جنگ شدند و آذربایجان با حمایت ترکیه، بخش‌های بزرگی از منطقه مزبور را به کنترل خود درآورد. کمی بعد روسیه، پادرمیانی کرد و پیمانی برای آتش‌بس بین دو طرف به امضا رسید. اما خصومت کم و بیش ادامه داشت و دارد. در این قضیه، از سالها پیش، مسکو، نقش حافظ صلح را به عهده داشت. اما بعد از جنگ اوکراین شرایط مثل گذشته نیست و روسیه با اینکه هم پیمان ارمنستان است، عملاً نمی‌تواند جانب آن کشور را بگیرد. بماند که روسیه صادرکننده بزرگ سلاح به جمهوری آذربایجان هم هست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کریدور زنگِزور اهمیت استراتژیک بالایی برای ایران دارد
برگردیم به کریدور زنگِزور (زنگه‌زور) که مسیر قدیمی آن از دوران شوروی(سابق) وجود داشت و مردم از طریق اتصال ریلی از باکو و سایر مناطق به منطقه جدا افتاده نخجوان سفر می‌کردند. زنگِزور، دو بخش جمهوری آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به یکدیگر وصل می‌کند. پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ و با اوج گیری اختلافات بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان احیای این راهرو [کریدور] به مسئله‌ای مناقشه‌برانگیز تبدیل شد. راهرو مزبور در صورت اجرا به جمهوری آذربایجان دسترسی راحت به نخجوان [سپس از طریق دریای خزر به ترکستان] خواهد داد. این مسیر ۵۵ کیلومتری شامل ساخت جاده‌ها، توسعه حمل و نقل ریلی و خطوط ارتباطی دیگر در کنار تامین برق است. گفته می‌شود اگر ارمنستان مخالف احداث آن باشد، آذربایجان به زور در مورد آن تصمیم خواهد گرفت.
روسیه، ایران و ارمنستان (همچنین چین، آذربایجان، ترکیه و اسرائیل) از وقایع اتفاقیه در کریدور زنگزور، تاثیر می‌پذیرند. از همین راهرو؛ ترکیه می‌تواند راحت به جمهوری‌های قفقاز و آسیای میانه دسترسی داشته باشد، و قدرت نفوذ خود را افزایش دهد. احداث کریدور زنگزور چنانچه به تغییر ژئوپولتیکی در حوزه قفقاز منجر شود، پیامدهای سنگینی برای کشور ما خواهد داشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حذف ایران از معادلات انرژی و ترانزیتی منطقه قفقاز جنوبی؟
ادعای ارضی جمهوری آذربایجان درباره دالان زنگزور با منافع ایران و مفاد توافق قره باغ همخوانی ندارد و به منزله حذف ایران از معادلات انرژی و ترانزیتی منطقه قفقاز جنوبی است. بهتر بگویم حذف مسیر ایران برای انتقال نفت و گاز به ترکیه از مسیر آذربایجان.
تسلط بر قسمت جنوبی ارمنستان به معنای قطع آن کشور از ایران است. حتی اگر به ایران به اندازه معینی خط آهن و جاده در دیوار مرزی داده شود. با اجرایی‌شدن پروژه زنگزور، مرز بین ایران و ارمنستان حذف شده و سرنوشت ارتباط ایران با قفقاز به انحصار جمهوری آذربایجان و ترکیه در آمده، هر نوع ارتباط ترانزیتی زمینی با روسیه یا دریای سیاه در گرو سیاست‌های باکو باقی می‌ماند. پروژه مزبور، بخش قابل ملاحظه‌ای از برتری استراتژیک ایران را خواهد کاست و از نقش‌آفرینی در حوزه انرژی خزر باز خواهد داشت. آیا تهران چنین ترتیبی را می‌پذیرد؟ سؤال دیگر: آیا واقعاً هدف راه‌اندازی دالان زنگِزور، برقراری ارتباط با نخجوان است؟ یا قطع ایران از ارمنستان و خنثی سازی پروژه شمال-جنوب از خلیج فارس به ارمنستان از طریق دریای سیاه؟
 نقش روس‌ها این وسط چیست؟
ــــــــــــــــــ
ناتو؛ کنار مرزهای آبی ایران و روسیه؟
شایان ذکر است که گزاره‌هایی چون آنکارا و باکو از طریق ایجاد این کریدور می‌توانند ناتو را مستقیماً از ترکیه و جمهوری نخجوان به جمهوری آذربایجان و دریای خزر در کنار مرزهای آبی ایران و روسیه بکشانند، واقعی نیست. اقتضائات منطقه قفقاز جنوبی و همچنین اختلافات کنونی بین ناتو و روسیه دارای مسائل خاص خود است. اساساً پیرو توافق کشورهای حاشیه دریای خزر هیچ کشور عضوی نمی‌تواند به فعالیت نظامی بازیگران یا کشورهای ثالث فرامنطقه‌ای دخیل ببندد. در ضمن ترکیه در وضعیتی نیست که بخواهد پای ناتو را به دریای خزر باز کند. چون این مسئله باعث افزایش تنش بین آنکارا و مسکو و همچنین اختلافاتی با تهران خواهد شد. 
با توجه به رویدادهای جنگ اخیر بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، بویژه پیشروی در محور گوریس– جرموک (که بدون چراغ سبز مسکو میسر نبوده)، و با توجه به واگذاری گذرگاه لاچین به جمهوری باکو، و سپس پیشروی یک تا سه کیلومتری نیروهای باکو در محور گوریس - جرموک – واردنیس، این سؤال پیش می‌آید: 
آیا ایران یک گام دیگر از قفقاز و ژئوپلتیک آن پس زده خواهد شد، همچنانکه زمان رضاشاه، در سال ۱۳۱۰، آرارات کوچک را از دست داد؟

پانویس
مِغری Մեղրի یک شهر مرزی در ارمنستان است که در استان سیونیک در جنوب شهر کاپان، واقع شده‌است.
تُرکِستان Turkestan به معنی سرزمین ترکان، لفظی پارسی است که هیچ‌گاه به یک منطقه واحد گفته نشده‌است. پس از تضعیف ایران در پی شکست‌های پیاپی از امپراتوری روسیه در سال ۱۸۶۰ روسیه برای تحت تسلط درآوردن کل آسیای میانه از نفوذ ایران و رفتن به سمت جنوب اقدام به تصرف شهر ترکستان (واقع در قزاقستان امروزی) نمود و به اشتباه نام این شهر را برای کل منطقه جدیدی که تحت تصرف درآورده بود گذاشت. محدوده ترکستان امروزه منطقه‌ای از آسیای میانه است که شامل ایالت خودمختار سین‌کیانگ چین، قرقیزستان، ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان و شمال افغانستان فعلی می‌شود.
گذرگاه لاچین Lachin corridor یک جاده کوهستانی است که کشور ارمنستان و منطقه محصور ناگورنو قره‌باغ را به هم متصل می‌کند. طی جنگ اول قره‌باغ در سال‌های ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ این گذرگاه به تصرف ارتش آرتساخ درآمد.
جمهوری آرتساخ Արցախի Հանրապետություն بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۷ با نام جمهوری قره‌باغ کوهستانی شناخته می‌شد. آرتساخ، بیشتر اراضی ناحیه خودمختار قره‌باغ کوهستانی سابق و بخشی از ناحیه پیرامون آن را تحت کنترل دارد.

قرارداد مرزی ایران و ترکیه (۱۳۱۰)
واگذاری قره‌سو به ترکیه، ژئوپلتیک منطقه را بکلی تغییر داد
بر اساس عهدنامه ترکمنچای، شاخص اصلی برای تشخیص مرز ایران و روسیه تزاری رودخانه ارس بود. در آنزمان روسیه تزاری بر کوه آرارات بزرگ و منطقه موسوم به ایگدیر (در منطقه آرارات کوچک) حاکمیت داشت و چون آنجا رود ارس جاری نبود، نهر قره‌سو از سرچشمه تا اتصال به رود ارس و... به‌عنوان ابتدای خط مرزی ایران و روس تعیین و علائم مرزی نصب شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در هنگام نصب علائم مرزی، ماموران ایرانی متاسفانه از «پاسگاه بورآلان» بالاتر نمی‌روند و در اثر این کوتاهی، ماموران روسیه سوءاستفاده نموده و بخش مهمی از منطقه قره‌سو در حد فاصل میان آرالیق تا محل اتصال قره‌سو به ارس در محل «شرور» را به تصرف خود درمی‌آورند. شرور، ناحیه‌ای در جمهوری خود مختار نخجوان است. این تصرف تا فروپاشی امپراتوری روسیه تزاری در ۱۹۱۷ (۱۲۹۶ خورشیدی) ادامه یافت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهار سال بعد (شهریور ۱۳۰۰) دولتهای شوروی و ترکیه، عهدنامه‌ی قارص را امضا کردند که بر اساس آن منطقه قره‌سو به ترکیه واگذار شد. این واگذاری در حالی صورت گرفت که منطقه مزبور بلحاظ قانونی و مطابق با توافق با روسیه تزاری، متعلق به ایران بود.
مالکیت ایران بر منطقه شمالی قره‌سو پیگیری نشد و درنهایت به ترکیه رسید. آرارات کوچک از خاک ایران جدا گشت و خط‌کشی‌های مرزی جوری در امتداد ارس ترسیم شد که ترکیه به نخجوان راه پیدا کند و در مسیر قفقاز با مانع زمینی روبرو نباشد. عجیب اینکه هر دو دولت ایران و ترکیه وانمود کردند که مبادله ارضی با شهر «قطور» (از توابع خوی) صورت گرفته‌است! درحالیکه قطور جزئی از خاک ایران بود. به این موضوع بعداً برمی‌گردیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با قرارداد مرزی ۱۳۱۰ بین ایران و ترکیه، خط مرزی در شمال به سوی شرق جابه‌جا شد تا کنترل دو کوه آرارات کوچک و بزرگ را به ترکیه بدهد و در عوض ایران نوار کوچکی از زمین در شمال منطقه مرزی دریافت کند و در جنوب هم کمی خط مرزی به سوی غرب جابه‌جا شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرارداد ۱۳۱۰ را ‌ذُکاءالملک محمدعلی فروغی وزیر امور خارجه ایران و توفیق رشدی‌بیک وزیر امور خارجه ترکیه امضا کردند. بهر روی، ترکیه به نخجوان آذربایجان دسترسی پیدا کرد و می‌خواست منطقه زنگزور نیز بخشی از آذربایجان باشد، که به آنان یک راه باز زمینی به باکو می‌داد. قرارداد ۱۳۱۰ به‌طور کلی به نفع ترکیه بود. در پی خیزش و اعتراضات عمده ارمنی‌ها، مسکو زنگزور را به ارمنستان داد و عالماً عامداً مناطق ارمنی‌نشین قره باغ کوهستانی را درون بومی داخل آذربایجان تعیین کرد. کمی به عقب برگردیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همزمان با سال‌های منتهی به قرارداد مرزی ایران و ترکیه، عده‌ای از مردم ترکیه با حمایت ارامنه یک جمهوری خودمختار در منطقه آرارات و هم‌مرز با ایران تشکیل دادند. شهریور ۱۳۰۹ ترکیه، برای سرکوب معترضین وارد منطقه کوه آرارات کوچک شد. همانجا ماند و عملاً حدود ۸۰۰ کیلومتر از خاک ایران شامل مناطق آیوبیگ شیله، توژیک، سلطان تپه و قله آرارات کوچک (آغری) اشغال شد. و اما منطقه قره‌سو، که از سال‌ها پیش، محل منازعه ایران، روسیه تزاری و عثمانی بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منطقه قره‌سو در قرارداد دوستی شوروی و ترکیه (عهدنامه قارص در شهریور ۱۳۰۰) از سوی شوروی سابق به ترکیه واگذار گردید و ترکیه را با نخجوان هم‌مرز کرد. رضاشاه گرچه در دی ماه ۱۳۰۲ به امیر لشکر شمال غرب دستور می‌دهد که «قره سو را از دست ندهید» اما در اسفند همان سال در نامه‌ای از وی می‌خواهد اگر مدارک صحیحی از مالکیت ایران بر قره‌سو دارد اطلاع دهد و در عین حال اذعان می‌کند که قره‌سو از زمان عهدنامه ترکمنچای متعلق به روسیه بوده‌است. نامه مزبور، دستور ضمنی رضاشاه به مختومه‌شدن این موضوع تعبیر شد. گویا، رضاشاه گفته بود: بين ايران و تركيه از قدیم، دو دستگی و جدايی وجود داشته که هميشه به زيان هر دو كشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده‌است. این باید از ميان برود. مهم نيست كه اين تپه از آن كه باشد... (من به مضمون سخن وی اشاره نمودم)
القصه، ترکیه با قرارداد ۱۳۱۰ که ذکرش رفت، کنترل آرارات کوچک (به ارتفاع ۴۰۰۰ متر و دامنه‌های آن) را به دست آورد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعداً، شماری از دیپلمات‌های ایرانی اعتراض نموده، به ارزش استراتژیک منطقه پیرامون آرارات کوچک برای دفاع از خوی و تبریز اشاره کردند. اعتراضات ایران علامت‌گذاری نهایی مرزی را تا پایان تابستان ۱۹۳۴ و در جریان و پس از سفر رضاشاه به ترکیه و دیدار او با آتاتورک به تعویق انداخت. آخر سر، رضاشاه از دیپلمات‌ها خواست دست از مخالفت بردارند و با خواسته‌های ترکیه موافقت کنند. مسکو هم، مخالفتی با تغییرات مرزی بین ترکیه و ایران نکرد و ترکیه با داشتن مرز مشترک با نخجوان، که بخشی از جمهوری آذربایجان شده بود، پلی بر روی رود ارس ساخت، همچنین بزرگراهی در گذرگاه باریک جداکننده ایران از رود ارس. از نگاه من خیانتی صورت نگرفت و نباید در مورد رضاشاه که خدماتی هم به میهن کرد، بد را بد تر دید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متاسفانه سرچشمه‌های رود قره‌سو، از بیست و چند سال پیش بمرور به داخل ترکیه منحرف شد که کم آبی در آذربایجان را در پی داشت و از عوامل تاثیرگذار بر خشکسالی دریاچه ارومیه بود. دریاچه‌ای که زمانی نمادی از تنوع زیستی و اکوسیستم منحصربه فرد در فلات ایران بود و امروز به یک صحرای نمک تبدیل شده‌است. بگذریم که این وضع، اساساً نتیجه منطقی و پیش بینی پذیر از دهه‌ها سیاست‌گذاری نادرست، و تخریب سیستم‌های محلی مدیریت آب است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شایان ذکر است که دولت ایران واگذاری قره‌سو... را به ترکیه می‌پذیرد ولی به این شرط که دولت ترکیه مالکیت ایران بر قطور و «درّه بارژگه» را به رسمیت بشناسد! واما مالکیت ایران بر قطور از توابع خوی، تحصیل حاصل بود و پیشتر، بارها و بارها تأکید شده بود. ضمناً دره بارژگه و نه قریه بارژگه، قرار بود به ایران واگذار گردد.
(قطور شهری در حوالی خوی در استان آذربایجان غربی ایران است. گذرگاه مرزی رازی در مرز ترکیه نزدیک قطور قرار گرفته‌است.)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خوب است بدانیم در آغاز، محل نزاغ، سرچشمه‌های رودخانه قره سو بود و ایران مدعی خط مرزی از سرچشمه‌ها بود و نگران اینکه در آینده آب را برگردانند. ولی آخر سر، علاوه بر سرچشمه‌ها، کوه آرارات کوچک و دامنه‌های آن که موقعیتی استراتژیک را داراست، از دست رفت.
برگردیم به قره‌سو
جدا شدن دالان قره‌سو از ایران و الحاق آن به ترکیه، باعث متصل شدن ترکیه به نخجوان گردید و واگذاری قره‌سو، ژئوپلتیک منطقه را بکلی تغییر داد و ایران را دستخوش ناملایمات کرد. 
 

░▒▓ همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است: 
...
همنشین بهار 
 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook