دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ / Monday 16th June 2025

 

 

امیرحسین آریان‌پور، منادی آموزش پویا و آموزگار نقد علمی اجتماعی


این جهان ما جهان بود هاست
بود ها آن را چو تار و پود هاست
لیک پوینده است ذات بود ها
خود نیارآمَد به سان رود ها
آفتاب زندگی پاینده باد
چشم ما بر طلعت آینده باد
خانم‌ها و آقایان محترم سلام بر شما. این بحث به منادی آموزش، آموزگار نقد علمی اجتماعی، امیرحسین آریان‌پور اشاره دارد که بسیاری از ما او را نمی‌شناسیم و با آثارش آشنایی نداریم. من نخستین بار در زندان رژیم گذشته، با آثار او آشنا شدم. از زنده یاد شکرالله پاکنژاد شنیدم که دکتر آریانپور، به درستی ابن خلدون را پیشاهنگ جامعه شناختی علمی می‌نامد، کتاب وی «زمینه‌ی جامعه‌شناسی» جامع‌ترین کتاب جامعه‌شناسی در دهه‌ی پنجاه، در زندان دست به دست می‌گشت.
نویسنده، فرهنگ‌نویس، مترجم و جامعه‌شناس ایرانی امیرحسین آریان‌پور هشتم اسفند ۱۳۰۳ به دنیا آمد و ۸ مرداد ۱۳۸۰، درگذشت. از نوادگانِ عصیانگران نایبی کاشان و از ایل بیرانوند بود و نسبتی هم با خاندان میرزا محمدتقی سپهر، نویسنده ناسخ التواریخ داشت. امیرحسین آریانپور، پسرخالهٔ سهراب سپهری بود. او در جوانی در مسابقات بوکس خراسان، همچنین مسابقات وزنه‌برداری چندملیتی خاور نزدیک، نفر اول شد.
امیرحسین آریان‌پور به واسطه اینکه مادرش «فخر ایران سپهری» که برای آموزش و پرورش کودکان روشی خاص داشت، از چهار سالگی ‌به علم آموزی مشغول شد و بعد برای مدتی دروس حوزوی را در مدرسه سپهسالار خواند. بعدها تحصیلات خود را در رشته علوم اجتماعی در دانشگاه آمریکایی بیروت دنبال کرد، سپس به ایران بازگشت و وارد دانشگاه تهران شد و در فلسفه و علوم تربیتی مدرک لیسانس گرفت، بعدها علوم سیاسی و ادبیات فارسی هم خواند. بعد از تحصیل در ایران به انگلیس رفت و در رشته ادبیات انگلیسی تحصیلات خود را پی گرفت و از دانشگاه کمبریج فوق‌لیسانس گرفت. سپس به آمریکا رفت و در دانشگاه پرینستون تحصیل کرد. به زبان‌های آلمانی، انگلیسی و فرانسه تسلط داشت. همچنین تا حدودی به عربی، لاتین و زبان‌های ایران ‌باستان، آشنا بود. برای تدوین فرهنگ تفصیلی علوم اجتماعی (در حوزه فرهنگ فلسفه و جامعه‌شناسی) به چهار زبان فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی، بیش از چهل سال کار کرد، کتاب مزبور یکی از مهم‌ترین آثار فرهنگ تفصیلی علوم در زبان پارسی (حاوی سیصدهزار فیش) بود که تاکنون منتشر نشده‌است. فرهنگ مزبور غیر از «دیکشنری انگلیسی – فارسی» اثر عباس آریان‌پور کاشانی است.
امیرحسین آریان‌پور صدها معادل فارسی برای واژه‌های بیگانه ارائه داد که بسیاری از آن‌ها هنوز هم به کار می‌رود. ابتکار ترجمهٔ پسوند ایسم (-ism) به «-گرایی»، از آنِ اوست. خودش در مقدمهٔ ترجمهٔ سیر فلسفه در ایران، نوشته: «ism- های غربی را با پسوند «گرایی» - که اکنون زبانزد بسیاری از اهل علم و ادب است من در سال ۱۳۲۵ به‌کار بردم - [ترجمه کردم]. معادل‌های فارسی چون عین‌گرایی، ذهن‌گرایی و پندارگرایی برای
Objectivism
Subjectivism
Idealism
ابژکتیویسم، سوبژکتیویسم و ایدئالیسم از اوست. واژه «فرهنگ» به عنوان معادل «معارف» هم، پیشنهاد او بود.
«آفتاب زندگی تابنده باد - چشم ما بر طلعت آینده باد» تکیه کلام دکتر آریانپور بود. بیت مزبور بخش پایانی مثنوی اوست و من آن را اردیبهشت سال ۵۳، در سلول زندان در کمیته مشترک ضد خرابکاری روی دیوار کندم (نوشتم).
دکتر آریانپور در رژیم پیشین هم استبداد را برنمی‌تافت. سال ۱۳۲۹ از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۵ از مؤسسه علوم اداری دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ از دانش‌سرای عالی، ۱۳۴۴ از سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی دانشکده ادبیات دانشگاه ملی، ۱۳۴۷ از مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، اخراج شد. چرا؟ چون نظام مستبد عصر خود را برنمی‌تافت. او بعد از انقلاب هم با دشواری‌های زیادی روبرو شد و در رادیو و تلویزیون نیز هیچگاه حضور نیافت. عاقبت مرتجعین برایش پاپوش دوختند و سال ۱۳۵۹ بی‌موقع بازنشسته شد و از آن زمان، خلوت‌گزینی اختیار کرد. دکتر آریانپور به اختناق سیاسی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که از اواسط دهه ۴۰ خورشیدی شدت هم گرفت، معترض بود.
در درسهایش از واژه‌ها و اصطلاحاتی استفاده می‌کرد که توجه دستگاه امنیتی را جلب نکند، از جمله سوداگری به جای سرمایه‌داری، جامعه‌گرایی به جای سوسیالیسم، منطق پویا به جای دیالکتیک و بهره‌کشی به جای استثمار.
مخالفت خود را به هر شکلی که می‌توانست نشان می‌داد. برای نمونه وقتی مقامات دانشسرای عالی تصمیم گرفتند، اسم تالار سخنرانی دکتر محمدباقر هوشیار را به هفدهم دی تغییر دهند، اعتراض کرد و دانشجویان را نیز دعوت به مقاومت نمود.
معتقد بود ۱۷ دی روز آغاز رفع حجاب زنان ایرانی نیست! می‌گفت خیلی پیش از رضاشاه، تلاش برای آزادی پوشش و منع روبنده در ایران در دستور کار آزاداندیشان بود. امثال صدیقه دولت‌آبادی‌، بی‌بی‌خانم‌استرآبادی، محترم اسکندری، زندخت شیرازی، مستوره افشار ارومی و... سالهای درازی برای دستیابی به حقوق پایه‌ای خود تلاش می‌کردند. جمعیت نسوان وطنخواه را پیش چشم نیروهای نظمیه سنگباران کردند و نشریات آن را به آتش کشیدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دکتر آریانپور از دانشورانی چون بدیع‌الزمان فروزانفر، دکتر صادق کیا، سیدمحمود مشکوه، دکتر محمد باقر هوشیار، ابراهیم پورداوود، جلال‌ همایی، دکتر غلامحسین صدیقی و... همچنین دکتر محسن هشترودی، حسینعلی راشد، ضیا‌ءالدین قهاری، سید عبدالله انوار، سید جلال‌الدین آشتیانی، علی اکبر شهبازی، غلامرضا شهری، محمد نخشب، محمود شهابی، مهدی محقق و امثال آنان، به نیکی و با احترام یاد می‌کرد.
بدیع‌الزمان فروزانفر تا واپسین حیات خویش (اردیبهشت ۱۳۴۹) از حامیان سرسخت آریان پور بود و او را فرزند خطاب می‌کرد و از مخاطرات و گرفتاری‌های سیاسی و فشارهای حکومت می‌رهانید.
پدر بزرگ دکتر آریانپور در جریان انقلاب مشروطیت در جبهه‌ انقلاب با امثال حیدرخان عمواوغلی، شیخ محمدتقی خیابانی و ستارخان و باقرخان همراه بود. وی در خاندانی چشم به جهان گشود، ستم‌ها دیده و جورها کشیده بود و از خردسالی، با مبارزه علیه ستم خو داشت. با اینهمه، هستند کسانی که به وی (در رابطه با مواضعش بعد از انقلاب) خرده می‌گیرند و برای زیر سؤال بردن او به راهزنی‌های نایب حسین کاشی گوشه می‌زنند!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیرحسین آریان‌پور در گفتگو با مجلۀ «فردوسی» که با عنوان «بن‌بست تاریخی علوم اجتماعی» مرداد سال ۱۳۴۶، به چاپ رسیده به کُندی و ناپیوستگی تکامل جامعۀ ایرانی، اشاره می‌کند و اینکه جامعۀ ما در سراسر تاریخ ایران، در معرض تهدید اقوام کوچ‌نشین و گله‌دار که در مدارج نخستین رشد اجتماعی بودند، قرار داشت. زنده یاد ابوذر ورداسپی در نوشتن «علل کندی و ناپیوستگی تکامل جامعه فئودالی در ایران» متاثر از او بود. دکتر آریانپور شرح می‌دهد یورش‌ سکاها، خیون‌ها، هفتال‌ها، عرب‌ها، سلجوقیان، قراغزان، قراخانیان، قراخطاییان، قفچاقان، مغولان، تاتاران، قره‌قویونلوها و آق‌قویونلوها که در پیامد آن، جریان تکامل فرهنگ مادی و غیرمادی ایران گسیخت، مانع از آن شد که ایران مانند جوامع اروپایی مراحل نظام زمین‌داری را پس زند و به انقلاب صنعتی خود برسد. بنابراین برای روشنگری سیر تاریخ ایران، مخصوصاً درنگ دیرندۀ آن، باید آمدورفت اقوام نیمه‌وحشی را که در سراسر تاریخ ایران با کوچ‌ها، یورش‌ها و چپاول‌های پیاپی، ارکان زندگی اجتماعی ایران را لرزاندند، درنظر بگیریم.
توجه داشته باشیم که اروپای غربی پس از هجوم ژرمن‌ها، قرن‌ها از آرامش نسبی برخوردار شد و اقتصادش گام‌به‌گام پیش رفت و مراحل نظام زمین‌داری را با سرعت و نظم پیمود. اما ایران هیچ‌گاه به چنین آرامش دیرگذری دست نیافت و از این‌رو، جریان اقتصادی آن دستخوش درنگ‌ها و پسرفت‌های پیاپی شد و نظام زمین‌داری آن بسیار گرانجانی کرد. واقعش هجوم‌های خارجی جامعۀ ایران را از سیر تکامل خود بازداشت. با هر هجومی، سیر تکامل جامعه دچار گسستگی و شکستگی می‌شد. اخلاق اجتماعی به پستی می‌گرایید و شهرنشینی فرومی‌خفت؛ شهرهای آباد مانند اورگنج و خجند و سمرقند و فرغانه که به برکت آرامش صدسالۀ عصر سامانی به عظمت رسیده بودند، فروافتادند. بر اثر این وضع اجتماعات شهری ایران، با همۀ صناعت و تجارت خود، آسیب زیادی دیدند. پس تعجبی ندارد اگر شهرهای ایران هیچ‌گاه بر قدرت صنعتی و تجاری شهرهای اروپایی در عصر رنسانس، مانند ونیز و فلورانس و لیسبون و پاریس و لندن و هامبورگ و نورنبرگ و نووگرود، دست نیافتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دکتر آریانپور با عشق به انسان و دانش و خرد، و باور به رستگارى آدمى در عصر طلائى آینده سرشته بود. او عشق و شور به آدمى و آدمی‌وار زیستن را در دل‌ها زنده می‌کرد.
او در پاسخ به این پرسش که در جامعه ایران به چه مسایلی باید بیشتر توجه نمود؟ گفته است: باید از قدرت تفکر منطقی و بیداری اجتماع و شور انقلابی ‌بهره‌مند‌ باشیم، باید روش‌های تفکر علمی و بینش تاریخی را رواج دهیم.
دکتر آریانپور بسیار افتاده بود. دانشجویانش هیچ وقت ندیدند کسی پیش از او اقدام به سلام کند؛ بلکه متواضعانه همیشه به سلام و احوال‌پرسی مبادرت می‌کرد؛ احمد شاملو بعد از عیادت دکتر آریانپور از او، گفته بود فروتنی ایشان، انسان را به زانو درمی‌آورد.
از حقوق دانشگاهی خویش برای ادامه تحصیل دانشجویان بی‌بضاعت مستعد، مایه می‌گذاشت و دست بسیاری را می‌گرفت.
رئیس وقت دانشگاه تهران دکتر جهانشاه صالح در حضور استاد فروزانفر گفته بود «ببینید همشهری دلاور من امیرحسین آریانپور چگونه قلب دانشگاه ما را ربوده! همین نفوذ است که ورزشکاران (سال ۱۳۴۷) جام قهرمانی خود را به قهرمان سابق وزنه‌برداری کشور یعنی دکتر آریان پور تقدیم کردند».
وی چندین موقعیت تدریس در دانشگاه‌های اروپایی و آمریکایی را پیش و پس از انقلاب رد کرد و عمرش را در راه خدمت به فرهنگ و مردم ایران به پایان رسانید. دکتر آریانپور از احیاگران اندیشه اجتماعی بود و در مبارزه علیه استبداد، بی‌عدالتی، وابستگی و ارتجاع، کوشا بود. حقی را جایگزین باطل نکرد.
در طول دوران تدریس و حیات علمی خود به ویژه در شناخت و تبیین اندیشه‌های جامعه‌شناسان عصر کلاسیک، اگوست کنت، مارکس وبر، امیل دورکیم، جورج هربرت مید، اسپنسر و تالکوت... تلاش‌های درخوری کرد.
دکتر آریانپور از اولین مؤلفان و مترجمان آثار جامعه‌شناسی ایران بود که با نوشته‌های خود نگره‌های علمی جامعه‌شناسی را به شیوه‌های آکادمیک و جهانی به علاقه‌مندان شناساند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از ترجمه‌ها و تالیفات دکتر آریانپور، به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:
جامعه‌شناسی هنر، سیر فلسفه در ایران، فرهنگ تفصیلی علوم اجتماعی، دشمن مردم، ایبسن آشوب ‌گرای، دو منطق ایستا و پویا، روانشناسی از دیدگاه واقع‌گرایی، علم اخلاق، آموزشگاه‌های فردا، مرزهای دانش، در آستانه‌ی رستاخیز، بزرگ مردان تاریخ، تاریخ تمدن ویل دورانت (بخش ژاپن و چین)، فروید و فرویدیسم، آیین پژوهش،زمینه‌ی جامعه‌شناسی، فرویدیسم و عرفان، متدلوژی تحقیق و مأخذشناسی، سیر فلسفه در ایران اثر محمد اقبال، مقایسه حماسه ایلیاد و ادیسه هومر و حماسه انه‌اید وبرژیل با شاهنامه، مقایسه قصه‌های ایسوپوس (ازوپ) یونانی با قصه‌های منسوب به لقمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«ارمغان جنگ» دافنه دو موریه، «مقدمه‌ای بر فلسفه آموزش و پرورش» جان دیویی، از عید سال‌نو تا عروسی، داستایوسکی، همچنین کتاب‌های «تعلیمات اجتماعی برای سال اول دبیرستان» همراه حسن مینوچهر، «تعلیمات اجتماعی برای سال سوم دبیرستان» همراه مهدی محقق، و ده‌ها مقاله در ماهنامه‌ «جامعه‌ معلمین»، «صدف»، «جهان‌ نو»، «سپیده‌ فردا»، «سخن»، «کتاب‌ هفته»، «نامه‌ دانشسرای عالی»، «پیام‌ نوین»، «فردوسی»، «کلک»، «دنیا» و...
مقالات وی یکی دو تا و ده تا و بیست تا نیست. شماری از عناوین آن را قرائت می‌کنم:
پژوهشی در دستگاه فلسفی و تربیتی جان دیویی، ابن سینا، منطق استاتیک و منطق دینامیک، بحثی در روان‌شناسی گشتالت، شماره ۸ خرداد ۱۳۳۲ (مکتبی در روان‌شناسی و نیز نام گروهی کوچک از روانشناسان آلمانی پیرو این مکتب در اوایل سدهٔ بیستم میلادی)، منشاء هنرها، فرویدیسم، تشریح و انتقاد آن، دنیای طلایی برتراند راسل، جهان‌بینی شوپنهاور، دربارهٔ کتاب از اعماق اثر اسکار وایلد، همانندی فولکلور اقوام مختلف، استاد ما دکتر هوشیار، دربارهٔ سینما و تعلیم و تربیت، تبیین هنرهای ابتدایی، سیر ادبیات هلند، تکامل اجتماعی، جامعه‌شناسی در ایالات متحده آمریکا، اصطلاحات و مفاهیم جامعه‌شناسی، روش‌های شناخت جامعه، افسانه اختلافات نژادی، تبیین زندگی اجتماعی، زمینه اجتماعی شخصیت، تنوعات و انحرافات شخصیت، چند نکته دربارهٔ آموزش دبیرستانی، زمینه اجتماعی شعر فارسی، آموزش دانشگاهی در اتحاد شوروی، سیستم فلسفی اتووای نینگر، تبلیغ و تسخیر جماعات، آدم‌سازی و آینده‌سازی، خرداد ۱۳۴۶ (سخنرانی در جلسه فارغ‌التحصیلان علوم اجتماعی دانشگاه تهران)، وارستگی فرزانگان، قوانین تفکر، موتسارت، نغمه‌پرداز ناکام، هنر تئاتر، پویایی هستی، مسئله جوانان از مسائل عمومی جامعه جدا نیست، ایران باید سریعاً به‌نوسازی و تکامل آموزش و پرورش خود بپردازد، دربارهٔ اصول تکامل تاریخی هنر و ادب، ابن خلدون، پیشاهنگ جامعه‌شناسی، ریشه‌های انقلاب ایران، (برگرفته از مصاحبه برایتون، انگلستان) روزنامه اطلاعات، ۱۴ اسفند ۱۳۵۷، داروین، انقلابی دنیای علم، خاطراتی از استاد بدیع‌الزمان فروزانفر، تاریخ سیاه دیکتاتوری....
...
دکتر آریانپور خردمند و شریف بود اما، برتر از سؤال نبود. ۱۹ اسفند ۱۳۵۷، در شماره ۲ پیغام امروز (برگرفته از مصاحبه برایتون - انگلستان) نوشته‌ای از ایشان با عنوان «جامعه ما دیگر دیکتاتوری آنچنانی به خود نخواهد دید» درج شد. آیا جامعه ما دیگر دیکتاتوری آنچنانی، به خود ندید؟
در پایان به نکته‌ای اشاره کنم. چند سالی‌است که ابیاتی تحت عنوان «اشعارِ منتسب به دکتر آریان‌پور» در شبکه مجازی منتشر می‌شود که در برخی موارد نادرست است. از جمله شعری با مضمون «نه شکوفه‌ای نه برگی، نه ثمر نه سایه دارم/ متحیّرم که دهقان، به چه کار کِشت ما را» که گرچه دکتر آریانپور در جمع‌های خصوصی زمزمه می‌کرد، امّا سُرودۀ «ملا علیشاه اردستانی اصفهانی» -ملخّص به «ذوقی» -، شاعر قرن ۱۰ هجری قمری است.

همنشین بهار 
 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook